اندیشه و باورهای درونی، تشکیل دهنده شخصیت واقعی یک انسان و بمنزله موتور محرکه در انجام کارهای روزمره و جهت گیری زندگی هر فردی محسوب می شوند و هیچ انسانی در کره زمین بدون اندیشه یافت نمی شود. از این رو تعقل، خرد ورزی و انتخاب اندیشه صحیح در زندگی انسان بسیار حائز اهمیت است؛ زیرا رفتار بیرونی آدمی در حقیقت جِلوه و نماد باورها و اندیشه درونی او می باشد. فردی که دست محبت به سوی دیگری دراز می کند و به یاری و کمک انسان های نیازمند می شتابد، بر اساس یک اندیشه و باور درونی، این اعمال خیرخواهانه و انسانی را انجام می دهد و کسی هم که کمربند انتحاری به خویش می بندد و صدها تن از انسان های بی گناه را به کام مرگ می کشاند، بر اساس یک اندیشه و باور درونی به این عمل اقدام می کند!. اصولاً تفاوت اساسی میان انسان های نیک کردار و بد کردار، به اعتقاد و تفکر آن ها بر می گردد و قرآن کریم با توجه به نقش بنیادین تعقل و اندیشه-ورزی در زندگی انسان، همواره انسان ها را به این مهم فرا می خواند و کسانی را که از این امر بهره نمی گیرند، بدترین جنبدگان و کر و لال معرفی می کند خداوند متعال برای رهنمون شدن انسان به حقیقت و یافتن اندیشه صحیح، عقل و وجدان درونی را در وجود او نهادینه کرده است. اما چون عقل انسان از یک سو دایره درکش محدود و از سوی دیگر خطاپذیر می باشد، از این رو خالق هستی در کنار عقل و مَحکمه درونی، انبیاء و امامان معصوم را به عنوان راهنمای بشر مبعوث به رسالت نموده و کُتب آسمانی را ارسال کرده است. انسان اگر به درستی خویشتن و توانایی های وجودیش را بشناسد و بداند برای چه هدفی آفریده شده است؛ می تواند به شناخت خدا، انبیاء، امامان و معاد نیز نائل شود. انسانی که به مبدأ و معاد معتقد و به وجود انبیاء و امامان باور داشته باشد، هرگز به دنیا دل نمی بندد، در زندگی دچار یأس و ناامیدی نمی شود و ظلمی را بر بندگان خدا روا نمی دارد. در مقابل، اگر چنانچه انسان خودش را مخلوق موجودات بی شعوری بداند که در آفرینش او هدفی نداشته اند، زندگی را منحصر به همین دنیا می داند و این دنیا را فرصتی برای خوش-گذرانی بیشتر تلقی می کند. و در نتیجه ظلم، تعدی، تجاوز و استثمار دیگران را در همین راستا توجیه می نماید. با توجه به تحلیل مذکور و نوع نگاه انسان موّحد و غیر-موّحد به زندگی و دنیا، اهمیّت و تاثیر درس اندیشه اسلامی، که مت