عشق در منظومههای غنایی و منظومههای عرفانی با دو کارکرد متفاوت ظاهر میشود. عشقی که آلوده به هوا و هوس است و عشقی که از هوا و هوس عاری است در منظومه سوهنی و مهینوال عشق عاشق و معشوق از مقوله عشق اول و در منظومه لیلی و مجنون عشق عاشق و معشوق از مقوله عشق دوم است. با توجه به مبانی عشق از نظر استرنبرگ شخصیتهای داستان در بعضی از مؤلفههای عشق، اشتراک داشته و در بعضی از مؤلفهها، افتراق دارند و این امر ریشه در روانشناسی شخصیتی مثبت یا منفی آنها دارد. اشتراکات بیشتر در کارکرد معاشیق دو منظومه رخ میدهد تا عشاق دو منظومه. در افتراقات کارکرد عشاق شاهد شور ناشی از شهوت مهینوال و شور ناشی از جذبه و گداز مجنون هستیم که این دو در دو قطب متضاد هم قرار گرفتهاند. روش پژوهش حاضر تحلیلی توصیفی است و پژوهشگر با تکیه بر منابع کتابخانهای به بررسی تطبیقی کارکردهای مثبت و منفی شخصیتهای دو منظومه لیلی و مجنون و سوهنی و مهینوال پرداخته است.