چکیده محمدبنحسین خطیبی ملقب به سلطانالعلما پدر مولاناست .او در طرح مسائل عرفانی سخنوری بسیار نواندیش و تازهگوی بوده است .سخن وی در اغلب اوقات بدیع و نو و تازه و همراه با غرابت است .بهاء ولد در معارف سعی در نمایش احوالات عرفانی خود دارد، نه این که صرفا مطلبی را بگوید و استدلال کند .لازمۀ این نمایش دادن، بهرۀ فراوان از خیال است .در این گفتار سعی شده است با مقایسه و تحلیل معارف با برخی آثار همدوره، میزان غرابت و تازگی آن معلوم شود و نیز با مقایسۀ معارف با برخی آثار سخنوران بزرگ، میزان شاعرانگی و بهرۀ بهاء ولد از عنصر خیال نمایان شود .از آنجا که سخن وی از فرد تخیل و شاعرانگی وارد عرصۀ سوررئالیسم شده است، سعی شده که مصادیق شالودههای سوررئالیسم نظیر امر شگفت، نگارش خودکار، و اشیاء سوررئالیستی در سخن وی نمایان شود.