بینا متنیت یکی از مباحث جدید در نقد ادبی است که پیش از این که از اندیشه ی غربی منشعب شده باشد، می توان ریشه های آن را در تمدن شرقی - اسلامی و نزد مسلمان عرب باز جست. در این نوع از نقد که منتقد درپی یافتن وجوه اشتراک یک متن با متن دیگر است، اعتقاد بر این است که هیچ اثر ادبی مستقلی در دنیای ادبیات وجود ندارد؛ بلکه هر اثر ادبی تحت تاثیر مستقیم یا غیر مستقیم سایر متون پیش از خود است. بنابر این وطیفه ی یک منتقد در بررسی متون ادبی از دیدگاه این نوع نقد، یافتن چگونگی ارتباط یک متن با متون دیگر و تجزیه و تحلیل نوع ارتباط انهاست. در بعضی مواقع نیز گاه این ارتباط و تناسب چنان در هم تنیده می شود که در اثر آفریده شده می توان علاوه بر روابط بینامتنی، ارتباط بینا فرهنگی را نیز مشاهده کرد. گاهی این ارتباط مرز های جغرافیایی و و زمانی را در می نوردد و می توان شاهد تاثیر و تاثر یک شاعر یا نویسنده از فردی دیگر در آن سوی مرز ها با بعد زمانی بسیار و فرهنگی متفاوت بود. این ویژگی را می توان در تاثیر اثار سعدی بر دیوان شرقی- غربی گوته، که به شیوه های مختلف خود را نمایان می سازد؛ به وضوح مشاهده کرد. در این مقاله سعی می شود ضمن بررسی روابط بینامتنی گلستان سعدی و دیوان شرقی- غربی گوته، به تاثیر سعدی در دنیای غرب نیز پرداخته شود.