از ویژگی های مهم دیدگاه تحلیل گفتمان ادبی، توجه به صورت و معنا )بافت متنی( و نیز توجه به تاثیرات اجتماعی و فرهنگی)بافت موقعیتی( در یک متن است . با انتخاب و به کار گیری این رویکرد می توان انتظار داشت که بررسی و تحلیل دقیق تری از متن ادبی صورت گیرد. در این پژوهش ابتدا به بررسی برون متنی و بافت موقعیتی وسپس به بافت متنی غزلیات ابتهاج پرداخته شده است . در بافت برون متنی و موقعیتی، ابتدا با تقسیم غزل سایه به چند برهه ی تاریخی به بررسی و تاثیرات غالب سیاسی و اجتماعی در غزل ابتهاج و سپس به نوع موضع گیری های وی در برخورد با مسائل سیاسی و اجتماعی پرداخته شده است . در بررسی بافت متنی اثر به بررسی موسیقی و انواع آن و چرایی به کار گیری این عناصر از دید تحلیل گفتمان توجه شده است .بخش پایانی به بینامتنیت و تاثیرات سایه از زبان و ادب فارسی اختصاص دارد . سایه از بین چهره های ادب فارسی به سه تن توجه ویژه داشته است: حافظ ، مولانا ، شهریار. تاثیر پذیری غزل سایه از غزل حافظ را می توان در چهار برش : تاثیر پذیری واژگانی ، تاثیر پذیری تصویری ، تاثیر پذیری تحلیلی ، و تاثیرپذیری ساختاری نشان داد.سایه در برخی از غزلیات خود از مولانا هم تاثیر پذیرفته است.در بررسی تاثیرات غزل مولانا بر غزل سایه بیشتر تاثیرات زبانی و و بخصوص تاثیرات موسیقایی غزل مولانا بر غزل سایه مشهود است . هرچند سایه بلحاظ فکری و ادبی هم تا حدی از غزل مولانا تاثیر گرفته است.سایه در یک برهه از غزلسرایی خود به غزل شهریار توجه ویژه ای داشته است . می توان گفت تاثیر پذیری غزل سایه از غزل شهریار به دو صورت نمایان است :تاثیر پذیری واژگانی – تصویری و تاثیرپذیری نحوی. با بررسی بافت برون متنی و بافت درون متنی غزل سایه می توان گفت:سایه در عین توجه و بهره از گنجینه ی زبان و ادب فارسی گذشته و معاصر و داشتن زبان امثال حافظ ، نسبت به تغییر و تحولات عصر معاصر بی تفاوت نبوده است و غزل او منعکس کننده ی فراز و نشیب های گوناگون عصر معاصر است.