یکی از مهم ترین مکتب های ادبی در قرن بیستم، مکتب فرمالیسم است که در روسیه بنیان گذاری شد. مسئله ی برجسته سازی که امروزه در بیش تر آثار ادبی مطرح است؛ ریشه در همین مکتب دارد. جفری لیچ منتقد و نظریه پرداز انگلیسی برای اولین بار به صورت اساسی به موضوع برجسته سازی پرداخت؛ به اعتقاد لیچ فرایند برجسته سازی به دو طریق امکان پذیر است: یکی هنجارگریزی، انحراف از زبان هنجار و طبیعی است و دیگری قاعده افزایی، که افزودن قواعدی بر قواعد زبان هنجار است. آرایه های بدیع لفظی ریشه در قاعده افزایی دارند و آرایه های بدیع معنوی ریشه در هنجارگریزی دارند. لیچ هشت نوع هنجارگریزی را مطرح کرده است که ما در این پایان نامه فقط به مبحث هنجارگریزی معنایی می پردازیم. صنایع بدیع معنوی و صور بیان اعم از تشبیه و ایهام، حسن تعلیل، حس-آمیزی و... در علم زبان شناسی و نقد ادبی به عنوان هنجارگریزی معنایی یاد می شود و از طرفی کمال الدین اسماعیل از سخنوران و قصیده-سرایان بزرگ قرن ششم و هفتم است. دوره ی او دوره ای که سبک عراقی جایگزین سبک خراسانی می شود و به تبع آن توجه به صور بیان و صنایع بدیع بیش تر می شود و یکی از ویژگی های اشعار کمال استفاده زیاد از صنایع بدیع معنوی و صور بیان است و ما در این پژوهش ابتدا صنایع بدیع معنوی و صور بیان را در اشعار کمال بررسی و بسامد تک تک این صنایع را مشخص می کنیم و در آخر نتایج حاصل شده را به صورت جدول و نمودار ذکر می کنیم.