گسترش توجه فلسفی به زیست شناسی در طول چند دهۀ گذشته نشان دهندۀ اهمیت روزافزون علوم زیستی در دوران کنونی است. اکنون منابع علمی گسترده ای در بسیاری از زیرشاخه های مختلف علوم زیستی وجود دارد، و ارائه ی خلاصه ای از آن همه مطلب در یک نوشته کوتاه ممکن نیست. امّا، در این مقاله سعی می شود توضیح داده شود که فلسفه ی زیست شناسی چیست و اینکه چرا زیست شناسی برای فلسفه و فلسفه برای زیست شناسی مهم اند؟ در پایان مقاله فهرستی از مطالب مرتبط و مهم که به موضوعات خاصی در فلسفه زیست شناسی پرداخته اند ارائه می شود. به طور کلی فلسفه ی زیست شناسی با سه نوع مبحث فلسفی متفاوت سروکار دارد. نخست، فلسفۀ زیست شناسی به گزاره های کلی در زمینۀ فلسفه علم می پردازد. دوم، معماهای مفهومی خود زیست شناسی, مورد تجزیه و تحلیل فلسفی قرار می گیرند. سوم، در بحث از پرسش های فلسفی سنتی, زیست شناسی هم جایگاه خود را یافته است. دو نوع اول از پژوهشهای فلسفی, به طور معمول در حوزه دانش زیست شناسی بحث و بررسی می شوند، اما مورد سوم کمتر با زیست شناسی ارتباط رو در رو دارد. فلسفۀ زیست شناسی را همچنین بر اساس حوزه های نظریه های زیست شناختی مرتبط با آن مربوط می شوند می توان به زیرشاخه هایی گروه بندی کرد. زیست شناسی طیف متنوعی از رشته های علمی، از علوم تاریخی مانند دیرینه شناسی تا علوم مهندسی مانند زیست فناوری را در بر می گیرد. در هر کدام از این زمینه ها, مسائل فلسفی مختلفی رخ می نمایند. بخش دوم مقاله به این موضوع می پردازد که چگونه فلاسفه به برخی از شاخه های اصلی زیست شناسی نزدیک شده اند.