1404/02/01
حسن زختاره

حسن زختاره

مرتبه علمی: دانشیار
ارکید:
تحصیلات: دکترای تخصصی
اسکاپوس:
دانشکده: دانشکده علوم انسانی
نشانی: همدان، چهارباغ شهید احمدی روشن، دانشگاه بوعلی سینا، دانشکده علوم انسانی، دفتر شماره 205
تلفن: (+98 81) 38 38 16 01 - 10

مشخصات پژوهش

عنوان
روند افول نقد نو در فرانسه
نوع پژوهش
مقاله چاپ‌شده در مجلات علمی
کلیدواژه‌ها
نقد ادبی؛ تاریخ ادبی؛ مؤلف؛ بارت؛ نقد نو؛ تأویل؛ خوانش
سال 1397
مجله پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی
شناسه DOI
پژوهشگران حسن زختاره

چکیده

نقد تاریخی حقیقت اثر را در برون­متن یا همان انگاره مؤلف ­می­جست­. نگاه این رویکرد به مرحله آفرینش اثر گرایش داشت و نیت­ مؤلف را تنها معنای قطعی و یگانه حقیقت اثر می­انگاشت. ناکارآمدی آن در بررسی برخی از آثار، نبود توجه کافی به متن و بهره­گیری از دستاوردهای رشته­های گوناگون علوم انسانی در پژوهش­های ادبی زمینه را برای پیدایش رویکردهای نو فراهم کردند که هر یک معنایی متفاوت از اثر، معنایی ناخودآگاه و پوشیده بر مؤلف، به­دست می­داد. نقد نو می­بایست در برابر سرزنش­ها و خرده­گیری­های نگرش سنتی و دانشگاهی پایداری می­کرد و درستی­اش را نشان می­داد. بارت در گذار از فقه­اللغه به هرمنوتیک و تأویل یا همان گذار از امر مطلق به امر نسبی­ نقش مهمی داشت. او پس از پیروزی نقد نو در برابر تاریخ ادبی، گام بلندی در راستای حذف کامل مؤلف از گستره­ پژوهش­های ادبی برداشت و گذار از ساختارگرایی به پساساختارگرایی را شدنی کرد. پیامد مرگ مؤلف نابودی نقد و چیرگی نظریه ادبیات بود و انگاره­های نوینی چون متن، نوشتار، کثرت معنا، خواننده، خوانش، پذیرش در کانون توجه جای گرفتند. نوشته پیش رو می­کوشد تا افزون بر بررسی موارد یادشده، به موضوعاتی بپردازد که کمتر بررسی شده­اند: تأثیر بَنونیست و فِور بر بارت، خرده­گیری­های پیکار به نقد نو، رویکرد روانکاوی وجودی دوبروسکی و خاستگاه تقابل میان معنا و دلالت.