مدیریت سود، دستکاری در فرایند گزارشگری مالی است که توسط مدیران شرکتها جهت کسب منافع شخصی انجام می گیرد. بر اساس تئوری مدیریت ارشد، مدیران بر مبنای تفاسیر شخصی خود؛ استراتژی های شرکت را انتخاب می کنند، و این تفاسیر تابعی از تجربیات، ارزش ها و ویژگی های مدیران است. در این پژوهش ، رابطه بین ویژگی های جمعیت شناختی مدیران ارشد و استراتژی مدیریت سود، در 138 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1392 تا پایان 1397 بررسی شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از الگوی رگرسیون چندگانه و داده های ترکیبی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد حضور مدیران ارشدمالی زن، رابطه معناداری با مدیریت سود بر مبنای تعهدی و مدیریت سود واقعی ندارد و تجربه مدیران ارشد مالی با مدیریت سود تعهدی رابطه مثبت ومعناداری دارد و این رابطه برای مدیریت سود واقعی معنادار نیست. همچنین نتایج نشان دهنده این است که تحصیلات عالی مدیران ارشد مالی ، رابطه مثبت و معناداری با مدیریت سود تعهدی و واقعی دارد.