با روی کارآمدن دولت نهم، رویکرد نگاه به شرق در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران جایگاه برجستهای یافت و در دولت سیزدهم نیز بر آن تأکید میشود. اما در این مدت، رفتار کشورهای شرقی در بزنگاههای مختلف نشان داده یا ظرفیتهای لازم برای تأمین منافع ملی ایران در تقابل با فشارهای چندجانبه اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی کشورهای غربی را ندارند؛ یا این تقابل را با منافع ملی خود سازگار ندیده و درنتیجه تمایلی به تأمین خواستههای جمهوری اسلامی تعریف شده ذیل این رویکرد ندارند. بنابراین، تحقیق حاضر به عمقکاوی چرایی انتخاب و تداوم این رویکرد از سوی جمهوری اسلامی ایران علیرغم عدم همراهی کامل کشورهای شرق با آن پرداخته است. برای دستیابی به این هدف نیز از رویکرد آیندهپژوهانه و روش تحلیل لایهای علل و چارچوب نظری واقعگرایی تدافعی و نظریه تصمیمگیری استفاده شده است که نتایج نشان داد علل اصلی رویکرد نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در چهار لایه لیتانی یا عملکردها، ساختارها و نظام، جهانیبینی و گفتمان و استعارهها قابل شناسایی است.