یکی از مهمترین رخداد سیاسی ایران معاصر که در سالهای 1320-1325 به وقوع پیوست تشکیل فرقه دموکرات آذربایجان بود، که به مدت یک سال قسمتی از خاک ایران را از آن جدا کرد و حکومتی طرفدار شوروی در آن به وجود آورد. میتوان از این رخداد با عنوان بحرانی حاکمیتی ایران یاد کرد. هدف اصلی این پژوهش این است که با کاوش در این رخداد علل داخلی و خارجی آن را مشخص کند. از همین رو در این پژوهش با توصیف پیش زمینههای گوناگونی در رابطه با تشکیل فرقه دموکرات و ارتباطات آنان با شوروی و عوامل روسها در ایران به این پرسش پاسخ می دهیم که این بحران از نظر داخلی و خارجی چه عللی داشت؟ به طور مشخص بحران حاکمیتی پیش زمینههایی تاریخی داشت و چون این رویداد منعکس کننده مناسبات داخلی و خارجی است که در پیدایش بحران نقش داشتهاند، و نشانگر مسائلی هستند که جامعه سیاسی ایران در دوره های گوناگون به آن دچار بوده، از این رو ما در این پژوهش هم علل داخلی و هم علل خارجی را مورد بررسی قرار دادهایم و برای این کار از نظریه حاکمیتی هابز و نظریه توازن قوا به دلیل تطابق زیادی که با این مسئله دارند، استفاده کرده ایم. نتایجی که از این پژوهش به دست آمده عبارت بوده است از این که دلیل اصلی بروز چنین بحرانی، ضعف در طرح و اجرای برنامه های تربیتی و آموزش های سیاسی مبتنی بر امر ملی مردم و نخبگان بوده که باعث فرقه ای شدن سیاست و راحت تر شدن کار عوامل بیگانه (شوروی) در ایران بوده است.