مفهوم شهروند و شهروندی از مفاهیم مهم در تاریخ اندیشه سیاسی به شمار می رود. به علاوه شهروندی نوع غالب هویت سیاسی- اجتماعی و به عنوان یک پدیده مدرن از مؤلفه های محوری نظام های سیاسی دموکراتیک و شاخصی برای نشان دادن تحقق دموکراسی در یک جامعه مدرن است. دو مفهوم از شهروندی مبنای شکل گیری بسیاری از نظریه ها می باشد: مفهوم فردگرایی- لیبرال و مفهوم جمهوری خواهی- مدنی. ظهور قوانین اساسی که دست آورد مهم تحدید قدرت سیاسی و کم رنگ شدن یا برچیده شدن نظام های سیاسی خودکامه است، نقطه عطفی در نهادینه کردن و به رسمیت شناختن حقوق و امتیازات شهروندی است. با وقوع انقلاب اسلامی و آغاز روند نهادسازی، تلاش و اقدام برای تدوین قانون اساسی از جمله نخستین برنامه های نظام جدید به شمار می رود. در جریان تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حقوق و امتیازات اتباع به شکل مبسوطی مورد توجه و بحث قرار گرفت. در پژوهش حاضر ضمن مرور و مطالعه سیر تطور حقوق شهروندی در ایران معاصر با تکیه بر نظریه های مهم شهروندی( به ویژه توجه به رویکرد جمهوری خواهی به عنوان چارچوب نظری مختار پژوهش)، چگونگی فهم و تلقی نمایندگان مجلس بررسی و تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از مفهوم شهروندی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که اگرچه واژه و مفهوم شهروندی در مشروح مذاکرات تدوین قانون اساسی چندان ظهور و بروزی ندارد، با این حال بحث از حقوق ملت مورد توجه جدی خبرگان تدوین کننده قانون اساسی بوده است که نماد آن تدوین فصل مشبعی تحت عنوان حقوق ملت در قانون اساسی مصوب سال 1358 است. پژوهش حاضر نشان می دهد که بنیادهای معرفتی نمایندگان تدوین قانون اساسی به ویژه هستی شناسی و انسان شناسی آنان و نیز فضای فکری غالب و مسلط ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی تأثیر تعیین کننده ای بر فهم و تلقی ایشان از مفهوم شهروندی، حقوق ملت و مفاهیم بنیادینی نظیر آزادی، تساوی، شکنجه، تفتیش عقاید در پی داشته است. با وجود برداشت های مختلف درون مشروح مذاکرات که شرح آن ها آمده است، ما حصل نگرش خبرگان در اصول تصویبی ـ با توجه به ورود دیدگاه های انقلابی، سیاسی و فقهی که اقتضای عصر انقلاب بوده است ـ اغلب برداشت حقوقی و مدون، با عنایت به دیدگاه انقلابی بوده است.