این پژوهش در دو فاز طراحی و اجرا شد. در وهله اول، این پژوهش سطح فعلی آگاهی انتقادی معلمان انگلیسی به عنوان زبان خارجی و همچنین نظرات آنها پیرامون بافت آموزشی که در آن تدریس میکنند و نیز نظر آنها در مورد کارهایی که باید انجام دهند تا آگاهی انتقادی آنها افزایش یابد را مورد بررسی قرار داد. این مطالعه همچنین یه بررسی اینکه چگونه مولفه هایی مانند نقش جنسیت، سن، مدرک تحصیلی، سابقه تدریس و محل کار در آگاهی انتقادی شرکت کنندگان پژوهش تفاوت ایجاد کرد پرداخت. بر اساس ادبیات مربوطه و نیز پرسشنامه های موجود، پرسشنامه ای تدوین گردید که شامل 21 مولفه میشد که متشکل از سه عامل بود. که با استفاده از روش های آماری پیشرفته ای مانند تعیین عاملی تاییدی روایی آن محاسبه شد. سپس پرسشنامه توسط 913 معلم زبان مشغول به کار درموسسات مختلف پر شد. نتایج حاکی از آن بود که در کل سطح فعلی آگاهی انتقادی معلمان بالاتر از متوسط بود اما آنها معتقد بودند که محیط آموزشی که در آن تدریس میکنند آگاهی انتقادی را تشویق و تایید نمیکند. همچنین بر خلاف انتظارات،نتایج نشان داد که مدرک تحصیلی معلمان را با توجه به آگاهی انتقادی آنها تمییز نمیداد و نیز جنسیت متغیری بی اثر در این زمینه بود. از 913 نفری که پرسشنامه را پر کرده بودند، سیزده نفر در فاز دوم تحقیق شرکت کردند که ابتدا از آنها مصاحبه ای گرفته شد، سپس در دوره ی تربیت انتقادی معلم شرکت کردند و در انتها دوباره در دو مرحله مصاحبه شدند. همچنین معلمین در سه مرحله مورد مشاهده قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن بود که شرکت کنندگان دوره تربیت انتقادی را کاملا در تضاد با انتظارات خود از یک دوره ی تربیت معلم و متفاوت با تمامی دوره هایی که در آنها شرکت کرده بودند میدیدند. در حالی که خود معلمین معتقد بودند که دید آنها نسبت به حرفه شان در نتیجه شرکت در دوره تربیت انتقادی تغییز کرده ؛ اما در عمل همانگونه که مشاهده شد، تغییرات چندانی در شیوه تدریس اکثر معلم ها دیده نشد که میتوان دلیل آن را به عوامل بازدارنده ای که معلمین مطرح کردند ربط داد. در نهایت تحلیل داده ها نشانگر ظهور مشخصه های انتقادی در هویت حرفه ای معلمین بود.