پدیدارشناسی با تبل یغ اصالت کیفی فضا و رخصت ظهور دادن به پدیدارها، زمینه ساز توجه به ادراکات حسی و ابعا د انسانی فضا گردید. هدف ما د ر این پژوهش، تحل یل الگوی خان هی تاریخی ایرانی از منظر این نگا ه و مکت ب پدیدارشناسی م یباشد. جهت نیل ب ه ای ن امر، ابتد ا چهارچوب فلسفی پدیدارشنا سی و نظریه پردازان این مکتب ب ه صورت مفصل تشریح گردید، که حاصل این شرح شکل گیری مدل و روش پژوهش حاضر، از نوع کمی و کیفی بود ه ، که در مدل کیفی با مدل تلخیص شده ا ز چهارچوب فلسفی پدیدارشناسی، سعی د ر شناخت و تببین مؤلفهها و عوام ل مؤثر در تحقق کیفیت سکونت و ادراکا ت حسی دارد. نتایج حاص ل ا ز آما ر کمی و توصیفی نشان میده د ک ه مخاط ب در این گونه خان ههای تاریخی همواره در سیالیتی محسوس در فضا قرار دارد، اکثر تغییر مکانهای اصلی در این گون ه فضاها با شکست محور افقی و حرکت د ر محورهای مایل و عمودی همراه م یباشد که این امر باعث سیالیت فضایی رابط هی بین سوژه و اُبژه میگردد و همچ نین در راستای این س یالیت فضایی، ادرا ک تک حسی مخاطب از فضا تبدی ل به ادراکی چند حسی م یگردد، نتایج حاصل نشان میده د ک ه مخاطب ادراکی تام و عمیق د ر این گونه فضاها، تجرب ه میکند. ب ه عبارتی انسا ن د ر ای ن فضا؛ میشنود، م یبیند، لمس م یکند، میبوید و حتی میچشد. تمامی ای ن عوامل ، زمینه ساز حضور ی چند بعدی و تام د ر فضا گشته و گفتگوی میان سوژه و اُبژه ر ا فراهم میسازد.