در دهه های گذشته شهر ها به عنوان مکانی جهت جولان وسایل نقلیه بودند، پس از کم رنگ شدن نقش مردم در فضاهای عمومی شهری متخصصین این حوزه به دنبال بازگرداندن مردم به عصر شهر بر آمدند. از جمله اقداماتی که در این راستا انجام گرفت پیاده راه کردن محور های خاص بود. به همین جهت تنها تعریف مسیر محدوده شده به سواره حائز اهمیت نبود بلکه پذیرش فضا و حضور مردم هدف اصلی است. یکی از راهکار های جذب مردم به فضای عمومی شهری برنامه ریزی و بسترسازی جهت برگزاری رویداد های اجتماعی است. چهارباغ اصفهان به عنوان شاه رگ حیاتی شهر بعد ازپیاده راه شدن یک سیر نزولی را پیش گرفته بود، دغدغه پژوهشگر احیاء این شاه رگ به کمک برگزاری رویداد های اجتماعی است. پس از بررسی منابع و مقالات انجام شده در این زمینه، خلاء منابعی که رویدادپذیری را در فضاهای عمومی شهری بالاخص پیاده راه های شهری بررسی کرده اند، احساس می شد. بر این اساس ارائه یک چارچوب قطعی تنها بر اساس مبانی نظری کاری با اعتبار کم محسوب می گردد. در نتیجه تصمیم محقق براین شد که با استفاده از مصاحبه عمیق و بررسی تحلیل آنها به یک چارچوب تحلیلی یا زمینه ای برسد. با توجه به ماهیت تحقیق، با یک پژوهش کیفی سروکار داریم و با استفاده از Granded Theory به تحلیل مصاحبه ها می پردازیم. همچنین اهمیت شناخت کامل محدوده جهت ارائه راهکار های زمینه ای مطرح می گردد.