چکیده رشد شتابان شهرنشینی از یک سو، و ارتقاء روزافزون نیازهای زندگی شهری از سوی دیگر، به گسیختگی مابین بخش های قدیمی و امروزی شهرها منجر شده است. مهم ترین معضلات محلات سنتی را می توان در غلبه و سلطه ماشین، حضور فعالیت های فرامحله ای و شهری، مناسب نبودن کیفیت دسترسی های ، گسترش روزافزون فضاهای مخروبه و متروکه و نبود فضاهای عمومیبرشمرد. تجربیات محدود در بازآفرینی محلات ایرانی به دلیل تاکید آن بر ابعاد کالبدی چندان نتوانسته است که به رونق و سرزندگی این محلات کمک نماید.لذا رویکرد جامعی که در جهت ارتقا کیفیت محیطی باشد،رویکرد کالبدی و اجتماعی به صورت توامان می باشد که تاکید آن در راستای ارتقا قلمرو عمومی باشد.براین اساس، مقاله حاضر ماحصل فرایندی ترکیبی از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که به دنبال شناسایینحوهمداخلهوتاثیرگذاریطراحیشهریدربازآفرینیمحلات سنتی می باشد.بر اساس مطالعات میدانی و تنظیم و توزیع پرسشنامه به تعداد 350 نفر از اهالی محله بوده است. که برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری پارامتریک، آزمون تک گروهی، آزمون همبستگی پیرسون و آزمون فریدمن در نرم افزار استفاده شده است. رویکرد این پژوهش ارتقاء قلمروهای عمومی با تاکید بر ابعاد کالبدی و اجتماعی می باشد. این پژوهشبرآناستکه کدام بعد از ابعاد بازآفرینی شهری اولویت بازآفرینی را در محله ایفا می کند؟ بر این اساس در محله فیض آباد نتایج آزمون فریدمن نشان داد که رتبه بندی مجموعه عوامل فضایی- کالبدی، عوامل فرهنگی- اجتماعی معنادار است( زیرا 05/0