یکی از مهم ترین و ضروری ترین ابعادی که در طراحی محیط (طراحی شهری و معماری) باید به آن دقت شود؛ فرایند احساس ، ادراک و شناخت محیطی است که تجربه مکان و در نتیجه بازنمایش آن به صورت رفتار در فضاهای شهری را برای انسان هموار می سازد . لذا برای ساختن محیط های سازگار و متناسب با نیازهای ادراکی-رفتاری شهروندان باید شناخت صحیح و دقیق از رابطه بین انسان و محیط بدست آورد. به عبارت دیگر، در طراحی محیطی شناخت رابطه بین عناصر و شکل محیط و تأثیر آن بر سطوح مختلف رفتاری، احساسی و ادراکی استفاده کننده از محیط دارای اهمیت خاصی است . در طول تاریخ فضاهای شهری مهمترین بخش از شهرها را تشکیل داده اند که در خلال زندگی شهری ، منعکس کننده زمینه های فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی می باشد . بنابراین فضاهای شهری به عنوان فضاهای به یاد ماندنی ، قابل دسترسی و یا معنی دار نفش مهمی در کیفیت نواحی شهری به عهده دارند. امروزه ویژگی های فیزیکی و استفاده از فضاهای شهری با افت شدید کیفیت روبه روست . بنابراین در چنین موقعیتی ، ارزیابی و سنجش فعالیت های انجام شده در نمونه هایی از فضاهای شهری و بررسی اینکه این فضاها در حال حاضر چرا و چگونه مورد استفاده قرار می گیرند از اهمیت بسزایی برخوردار است . مقاله پیش رو در وهله ی اول به تبیین مفاهیمی از جمله مکان ، ساختار مورفولوژیک فضای شهری و الگوهای رفتاری می پردازد که ضمن تحلیل گونه شناختی فضاهای شهری و الگوهای رفتاری ، رابطه ی بین مورفولوژی فضا و نوع الگوهای رفتاری شکل گرفته در آن مورد بررسی قرار گرفته است . به طور کلی می توان اینگونه بیان داشت که پژوهش پیش رو با مطالعه ویژگی های فیزیکی فضاهای شهری و فعالیت های انسانی ( فعالیت های منفعل – فعال ) ، به بررسی رابطه متقابل انسان و فضا در فضای شهری مورد مطالعه (خیابان های مرکزی شهر همدان ) ، می پردازد