با توجه به روند بهره کشی بهره برداران از منابع طبیعی و لزوم رفع تعارض در منابع طبیعی بین بهره برداران و دولت و ازطرفی توجه به اهمیت توسعه و پذیرش نظریه حکمرانی خوب به عنوان یک مدل ایده آل توسعه پایداردر مدیریت منابع طبیعی و همچنین حکمرانی خوب که نتیجه تعامل و کارکرد همه قوای یک کشور است و با توجه به اینکه ،منابع طبیعی به صورت عام و منابع طبیعی و آبخیز داری(جنگل، مرتع، بیابان، حوزه های آبخیز، معادن و....) به طور خاص که هم در اختیار قدرت دولت و هم بهره برداران که عوام هستند می باشد وتوجه به نقش هماهنگ کنندگی دولت به جای تصدی گرایی و تمرکز زدایی در برنامه ریزی و ظرفیت سازی برای جلب مشارکت بهره برداران در حفاظت از منابع طبیعی و تصمیم سازی در حوزه منابع طبیعی و بازنگری در قوانین، می تواند به تحقق حکمرانی خوب در بخش منابع طبیعی کشور بیانجامد. این مطالعه که به روش کتابخانه ای و مرور اسناد و مدارک مکتوب تدوین شده است تلاش دارد ضمن نگاهی اجمالی به مفاهیم حکمرانی، بخصوص حکمرانی خوب، بهره وری کاراتر و اثر بخش تر منابع طبیعی و ضروت مشارکت در خصوص رفع تعارضات در منابع طبیعی و آبخیز داری(جنگل، مرتع، بیابان، حوزه های آبخیز، معادن و....) را بررسی و راهکارهای لازم را در این خصوص ارائه نماید.