چکیده گروه من حقیقی با تبلیغ در شبکههای اجتماعی، برگزاری همایشها و بهرهبرداری از عواطف و احساسات مراجعهکنندگان و بیشتر بیماران جسمی و روحی، مدعی قدرت شفادهی بوده و سعی در برانگیختن احساسات افراد و تداوم مشارکت در کلاسها و دورههای آموزشی و در ظاهر مشاورهای خود داشته است. قانونگذار ایران بهموجب «قانون الحاق دو ماده به کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی»، کنترل ذهن و القائات روانی را با تصویب ماده 500 مکرر در تاریخ 24/10/1399 جرم انگاری میکند. سیاستگذاری کیفری در بند (1) ماده مذکور، بیشتر معطوف به فرقهها و گروهها و کیشهای نوظهوری است که با فرآیند مغزشویی و ادعای ارتباط با نیروهای ماورایی یا شعور یا اتصالِ کیهانی یا طب مکمل فرادرمانی، مدعی معجزه و شفاعت گرفتن و درمان امراض لاعلاج میشوند. کانون توجّه قانونگذار در این بخش، ناظر به جنبشهایی است که با نوعی دینورزی شفاجویانه و درمانی و معنویتجویی کاذب، زمینه جذب اشخاص را فراهم کرده و سپس با روشهای شستوشوی مغزی و کنترل ذهن، توانایی تصمیمگیری مستقل را از آنها سلب میکنند. با توجه به ملاحظات مذکور، این پژوهش بر آن بود که با استفاده از آموزههای جرمشناسی و سیاست جنایی، دلایل شکلگیری و گسترش گروهها و فرقههای شفاجو مانند گروه «من حقیقی» در ایران و علل گرایش و توجه مردم به آنها و نیز میزان آسیبهایی که این گروهها به اشخاص وارد میکنند را مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.