رشد فرقهها و گروهها و جمعیتهای گوناگون با نامها و نشانههای خاص در سالهای اخیر در ایران و مخاطرات جسمانی و روانی پیوستن به آنها، قانونگذار را به سمت جرمانگاری این پدیده بهمثابه یک رفتار علیه امنیت داخلی و خارجی در سال 1399 سوق داد. هدف قانونگذار ازیکسو، مقابله کیفری با استفاده از شیوههای کنترل ذهن و القائات روانی در قالب فرقهها، گروهها، جمعیتها یا مانند آنها بهمنظور تسلط جسمی یا روانی بر دیگران و ازسویدیگر، پیشگیری از انجام فعالیتهای آموزشی یا تبلیغی انحرافی مغایر با شرع مقدس اسلام است. بااینحال، جرم شناختن فعالیتهای آموزشی و تبلیغی که در عمل ضرر یا صدمهای نداشته و منصرف از مقوله «ارتداد»، «سب نبی» یا «توهین به مقدسات اسلام» باشد، در غیاب معیارهای تشخیص «مغایر و یا مخل به شرع مقدس»، میتواند موجب سلب آزادیهای اساسی شهروندان و ترویج نوعی سبک زندگی مشخص شود. وانگهی، در شرع اسلام، رفتارهای فرقهگرایانه و کنترل ذهن دیگران و مغزشویی با طرح ادعاهای واهی، چنانچه در سطح ارتداد نباشد، جرم نبوده و شیوه مقابله با آنها از طریق ابزارهای رایج عقیدتی و کلامی صورت میگیرد. راهکار مناسب، خودداری از مداخله کیفری در قلمرو باورها و اعتقادهای شخصی به بهانه کنترل ذهن و مغزشویی یا دستکم تمایزگذاری میان فرقههای آسیبرسان و سایر رفتارهای فرقهگرایانه است.