یکی از آموزه های حقوق کیفری که در پرتو رویکردهای لیبرالیسم و لیبرتاریانیسم پیرامون جرم انگاری و کیفرگذاری مرتکبین جرم مطرح شده بر این اصل استوار است که اساساً استفاده از ظرفیت کیفر و مجازات باید به عنوان آخرین راهکار و نه واکنش بدوی و مقدماتی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین با توجه به این مهم، در این پژوهش که به روش پیمایشی تهیه و تنظیم شده است، مطالب مطروحه حول محور پاسخ به این پرسش اساسی شکل گرفته است که اصولاً اصل آخرین راهکار تا چه میزان می تواند در تامین اهداف نظام عدالت کیفری از جمله اجرای عدالت یا پیشگیری از جرم موثر باشد. نتایج و یافته های پژوهش که مبتنی بر مطالعات نظری و همچنین تحلیل آماری و مصاحبه های انجام گرفته در این خصوص است مؤید این مطلب است که چنانچه اصل آخرین راهکار درست به کار گرفته شود، می تواند به میزان موثری، منطبق با اهداف نظام عدالت کیفری، از جمله اجرای عدالت، پیشگیری از وقوع یا تکرارجرم، اصلاح مجرم و جبران بهتر زیان وارده به بزه دیده باشد. در مورد میزان پایبندی قانون گذار ایرانی به اصل آخرین راهکار، با مجموع مطالعات صورت گرفته در فصل سوم به این نتیجه رسیدم که در مجموع پایبندی او در حد میانه است. در برخی جرایم قائل به اصل آخرین راهکار است و در برخی جرایم، خیر. در مورد میزان پایبندی قضات به اصل آخرین راهکار، با استفاده از پژوهش میدانی منعکس شده در فصل چهارم به این نتیجه دست یافتم که پایبندی قضات دادگستری شهر همدان به اصل آخرین راهکار در حد متوسط است. در انتها بعد از جمع بندی مطالب، پیشنهاداتی در جهت اعتلای نظام عدالت کیفری ایران ارائه شد.