پلورالیسم، که در برخی نوشته های فارسی به کثرت گرایی معنا شده است، همانند بیشتر واژگان فلسفه سیاسی تأویل پذیر بوده و در معانی و مفاهیم گوناگونی تفسیر می شود. این اصطلاح در مفهوم کلی، نظریه هایی را در بر می گیرد که به لزوم کثرت ِ عناصر و مؤلفه های تأثیرگذار و سازنده باور داشته و در مقابل نظریه هایِ وحدت گرا قرار می گیرند که به یگانگی ارزش ها و هنجارها اعتقاد دارند. پلورالیسم، نحله های گوناگونی را شامل می شود و در مفهوم پلورالیسم سیاسی (باور به کثرت و استقلال گروهای سیاسی و رقابت های حزبی)، پلورالیسم فرهنگی (اعتقاد به گوناگونی هنجارهای فرهنگی)، پلورالیسم اخلاقی (دفاع از چندگانگی ارزش های اخلاقی) و سرانجام، پلورالیسم حقوقی که رهیافت کثرت گرایانه ای به مبانی و مبادی شکل گیری قواعد حقوقی داشته و الگو های گوناگونی را برای حل و فصل دعاوی تجویز می نماید، تقسیم می شود. برخلاف پلورالیسم سیاسی، که وجود احترام میان نظام های مختلف ارزشی را که ضرورتاً سَرِ دشمنی با یکدیگر ندارند، ترویج می کند و مقبول نظام های سیاسی لیبرال است، پلورالیسم حقوقی در مقام عمل در نظام های حقوقی معاصر طرفدار زیادی نداشته و دولت های مدرن بیشتر وحدت گرا بوده و مبانی واحدی را برای وضع قواعد حقوقی برگزیده اند.