مکافات گرایی، به عنوان یکی از نظریه های مطرح در فلسفه مجازات، که ریشه در اخلاق وظیفه گرا دارد، در اِعمال مجازات بیشتر به اجرای عدالت می اندیشد و کمتر از اهداف رو به آینده مانند پیشگیری و اصلاح و درمان استقبال می کند. در قرائت فلسفی کانت از نظام مجازات ها، که سنّتی ترین خوانش از عدالت کیفری است، اگرچه تأکید زیادی بر مجازات می شود، امّا جلوه های کم فروغی از عدالت ترمیمی نیز در آن دیده می شود و کانت افزون بر مجازات از عذرخواهی مرتکب در قبال رفتار خود از بزه دیده و جبران خسارت سخن می راند. در مقابل، خوانش های جدیدتر این تفکر ارتباط عمیق تری با نظام عدالت ترمیمی برقرار می کنند. این دیدگاه ها که به طور عمده بر جاذبه اخلاقی قانون تمرکز می نمایند، یک نوع کارکرد ارتباطی برای کیفر در نظر می گیرند که فرآیندی ندامت آمیز ایجاد می کند که به واسطه آن، بزهکار با اعتراف به تقصیر ابراز پشیمانی کرده و با پذیرش مسؤولیّت خود از درِ صلح و دوستی وارد می شود. برنامه های تعلیق، میانجی گری و جبران خسارت می توانند به ترغیب بزهکاران جهت پذیرش جرم و ابراز پشیمانی از آن و پرداخت خسارت به قربانیان و پوزش از آن ها کمک نمایند. بی گمان، لازمه اجرای سیاست های عدالت ترمیمی مسؤولیّت پذیری در قبال جرم ارتکابی است و نظریه مکافات گرا از آنجا که انسان ها را عاملانی مسؤول و مستقل پنداشته و از آن ها می خواهد تا در قبال رفتارهای خویش پاسخ گو باشند، مبنای قوی تری برای عدالت ترمیمی فراهم می کند. کارآمدی این رویکرد در آن است که بزهکار خود در برابر جرم ارتکابی مسؤول بشناسد و با پذیرش بار تقصیر در روند اصلاح ذات البین مشارکت کند و با پوزش از قربانی و تخفیف آلام و اثرات جرم، او را یک گام به سمت برنامه های اصلاحی ترغیب نماید. پیش فرض این تفکر آن است که آنچه مانع ارتکاب جرم می شود، نه ترس از کیفر، بلکه عشق به انسانیّت و نوع دوستی و احترام به کرامت انسانی است که ریشه در آموزه های مکافات گرایی دارد.