اثرِ «آخرین روز یک محکوم» داستانِ محکومی را به تصویر می کشد که شش هفته به اجرای حکم اعدامش زمان دارد. ویکتور هوگو به نقل از محکوم و در ورای این روایت، با تمرکز بر نهادهای عدالت کیفری سده نوزدهم، به تشریح فضای کیفری حاکم بر فرانسه پرداخته است. وی در این کتاب به چشم اندازهای سیاست جنایی و تعامل آن با سایر یافته های علوم جنایی نظر انداخته و همچون دیگر آثارش عدالت کیفری زمان خود را نشانه می گیرد. هوگو در «آخرین روز یک محکوم» افق های گوناگونی از این مفاهیم را با هدف تبیین و توضیح ساختار مشخصی از سیاست جنایی در قالب داستانی مستندگونه به مخاطب ارائه می نماید. نمادها و نشانه هایی که او عرضه می کند، بیشتر بیان این واقعیت است که بزه کاری ریشه در بزه دیدگی دارد و فرد در نبود پایگاه اجتماعی و فرایند برچسب-زنی و ساختار معیوب سیاست جنایی لاجرم به سمت ارتکاب بزه متمایل می شود. با رمزگشایی از اثرِ «آخرین روز یک محکوم» می توان گفت، مضامین و رویکردهای سیاست جنایی و جرم شناسی و نیز بررسی علل محیطی جرم و میزان سازگاری نهادهای قضایی با جامعه و مهم تر از همه کیفر اعدام و اجرای علنی آن دغدغه های اصلی هوگو می باشند. با کندوکاو در اثر مذکور و دیگر آثار ادبی، این باور شکل می گیرد که رویکرد جرم شناسی به جرم، خوانش ادبیاتی نیز دارد و نویسندگان و شاعران به نوبۀ خود در تحول جرم شناسی و سیاست جنایی اثرگذار بوده و هستند و بعید نیست در آینده نزدیک بتوان از رشته ای به نام جرم شناسی ادبی سخن گفت.