فلسفه حقوق، ساحت نظریه پردازی، رویارویی و جدال نظریه ها با یکدیگر است. نظریه ها در دو بُعد هنجاری و توصیفی هریک از دریچه ای درصدد تبیین چیستی، چرایی و توجیه قواعد حقوقی هستند. یکی از نظریه های تأثیرگذار در این میان، تئوری پوزیتویسم حقوقی است که در تقابل با نظریۀ حقوق طبیعی پدیدار شد. در این رویکرد، حقوق به قواعد و قوانین موضوعه فرو می کاهد و با مفاهیم انتزاعی مانند اخلاق و عدالت بیگانه است. هارت در اثر مشهور خود، موسوم به «مفهوم حقوق»، منظم ترین و قوی ترین تحلیل زبانی را در دفاع از پوزیتویسم حقوقی ارائه می دهد. تلاش او بیشتر معطوف به تفکیک حقوق از سایر قواعد اجتماعی و پیراستنِ نظریه های پیشینِ اثبات گرایی است. او در کتاب دیگرش با نام «مجازات و مسؤولیت» با همان منطق اثباتی پس از تلاش برای تبیین مفهوم مجازات، توجیهی از کیفر ارائه می کند که حاصل آن، ترکیب دو نظریۀ مکافات گرایی و فایده گرایی است. او بیشتر از خاستگاه فایده گرایانه به توجیه کیفر می پردازد و مکافات را صرفاً به مرحلۀ تعیین مجازات تقلیل می دهد. تلاش هارت، خوانش دیگری از نظریه رالز است، با این تفاوت که رالز بعدها در «نظریۀ عدالت» از فایده گرایی فاصله گرفته و به سُنت وظیفه گرایی نزدیک می شود.