جرم انگاری و کیفرگذاری در نظام های کیفریِ مبتنی بر نظریۀ لیبرال در چارچوب معیارها و محدودیت های خاص و با تکیه بر مبانی نظری معین و رجوع به ملاحظات هنجاری و ارزشی مشخصی انجام می گیرد. کیفر در چنین سامانه ای در پرتو ارزش هایی چون آزادی، مدارا و خودمختاری، که در واقع مؤلفه های سازندۀ هر نظریه لیبرالی هستند، مشروعیت یافته و توجیه می-شود. گرانیگاه تفکر لیبرال، تعیین و ترسیم کیفر بر اساس اصول محدودکنندۀ آزادی و دفاع از نوعی جرم انگاری و کیفرگذاریِ حداقلی است. این محدودسازی و کمینه خواهی، در بیشتر موارد به دستاویز اصل ضرر به غیر، به عنوان مشهورترین و مهم ترین اصل محدودکننده آزادی، صورت می گیرد. مقاله حاضر بر آن است تا به دستاویز مبانی نظری لیبرالیسم و مؤلفه های سازندۀ آن، قلمرو و حدود جرم انگاری و کیفرگذاری را در نظریه لیبرال تبیین نماید.