چکیده: یکی از مباحثی که در چند سال اخیر در فضاهای علمی مطرح بوده و می باشد، بحث اسلامی کردن علوم و تحول در آن ها است. بر این اساس علوم حاضر می بایست مورد بازنگری قرار گرفته و علم اسلامی جایگزین آن شود. در این میان جایگاه رشته علوم سیاسی جایگاه ویژه ای است که باید مد نظر قرار بگیرد؛ اما ضرورت تولید علم سیاست اسلامی یا بومی این سوالات را نیز به همراه می آورد که آیا امکان تحقق چنین علمی وجود دارد؟ و آیا مبانی و منابع لازم برای تحقق آن وجود دارد؟ یا موانع و راهکارهای تحقق این امر کدام اند؟ بنابر یافته های ما در این پژوهش در جمع بندی نهایی مشخص شد که علم سیاست در ابتدای پیدایش سکولار نیست و اسلامی می باشد، اما چون تقلید شده از سنت دانشگاهی غرب است و بر پایه هایی از انسان شناسی استوار گردیده است که با عنوان اومانیسم شناخته می شود و با تحولات به وجود آمده در غربِ بعد از رنسانس سازگار و با ساختارهای جامعه دینی ما ناسازگار است، لذا در ادامه مسیر تکامل خود، چون پیش فرض ها و اصول موضوعه فلسفه آن الحادی است، رنگ الحادی به خود می گیرد؛ بنابراین اگر ما در مبانی انسان شناسی و مبانی فلسفی آن بازنگری کنیم و با عدول از مبانی غربی و جایگزینی مبانی اسلامی، می توان علم سیاست اسلامی را امکان پذیر دانست. هم چنین با مقایسه چهار مورد از مبانی و مفاهیم اساسی در علم سیاست، یعنی مبانی انسان شناسی، فلسفه سیاست، مبنای مشروعیت و رویکرد به مفهوم قدرت، در اندیشه غربی و اسلامی، نشان دادیم که مبانی اسلامی لازم برای جایگزینی با مبانی غربی جهت تحقق علم سیاست اسلامی وجود دارد. در نهایت فرضیه اصلی تقویت شد و ثابت شد که اگر علم سیاست از منابع معرفتی مورد قبول اسلام تغذیه کند، می توان با برداشتن موانع آن، علم سیاست اسلامی را تحقق بخشید. البته موانع مختلفی بر سر راه تحقق این امر وجود دارند که می بایست با راهکارهای گفته شده برداشته شوند.