چکیده: اسلام از بدو ظهور، با قشر عظیمی از بردگان در جامعه روبرو بود؛ همچنین قوانین و عرفهایی که در واقع به مصادر بردگی و به تبع آن ازدیاد بردگان دامن میزدند. صدور حکم انقلابی و آنی حرمت بردگی در اسلام، میتوانست مولد یک بحران عظیم اجتماعی باشد که پتانسیل آن را داشت که شالودهی اجتماع را به هم بریزد. این مقاله، با روش پژوهش توصیفی و تحلیلی و استفاده از منایع تفسیری موضع قرآن در رابطه با "بردگی موجود" و "مصادر بردگی" را واکاوی نموده است. سوال اصلی پژوهش این است که قرآن چه شیوه های برای مقابله با برده داری به عنوان نمادی از استکبار ورزیدن به کار برده است؟ به عبارت بهتر نظر قرآن در مورد برده داری ایجابی است یا سلبی؟ فرضیه پژوهش بر این مبنا است که قرآن نگاه سلبی به نظام برده داری داشته ودر راستای مبارزه با استکبار و حمایت از مستضعفین در جهت ریشه کنی آن با روشی منحصر به فرد برآمده است.یافته مقاله نشان میدهد که سیاست قرآن از یک طرف، آزاد کردن بردگان از درون و القای اعتماد به نفس و کرامت به آنان بوده و از سوی دیگر، چشم انداز "تحریر" را برای بردگان ترسیم نموده است. قرآن جهت نیل به هدف تحریر بردگان، سیاست زمان بر و تدریجی ارائه داده است. مالکان را به آزاد کردن بردگان در صورت فراهم آمدن شرایط، ملزم نموده و و دستورالعمل های اخلاقی را برای تعامل با بردگانی که شرایط آزادی را ندارند، وضع کرده است. در رابطه با مصادر و سرچشمه های بردگی نیز خشکاندن این سرچشمه ها را هدف قرار داده است.