چکیده در طول تاریخ معاصر ایران دانشمندان و متفکران بسیاری پای به عرصه وجود گذاشتهاند و در خصوص وضعیت و جو حاکم بر کشور ابراز نارضایتی کردهاند و برای خروج از وضعیت آن موقعیت نابسامان کشور خواستار تغییرات در شیوه اداره حاکمان بودهاند در این بین جناب سید جمالالدین اسدآبادی از جمله کسانی است که برخلاف برخی از روشنفکران آن زمان که راه نجات را در تقلید محض از غرب میدانسته ایشان خواستار بازگشت به اسلام نخستین و تقلید از غرب در برخی مواردی که با اسلام و شرع منافاتی نداشته باشد را بودند. در این پژوهش ما به دنبال فهم جایگاه قدرت و ثروت در اندیشه سید هستیم چرا که قدرت و ثروت دو بُعد مهم و اساسی هر حکومتی است دو عامل که اگر درست و به جا به کار برده شوند هر جامعهای را به سوی نیکبختی سوق میدادند اما اگر عکس این اتفاق رخ بدهد به جزء عدهای فرصتطلب که از آن بهرهمند میشوند جامعه نیز به سوی فساد و تباهی کشانده می شود.