این تحقیق نشان می دهد چگونه برخی از مضامین و ادبیات بر روند باستان گرایی تاثیر گذاشته اند. گرایش به باستان-گرایی با توجه به چاپ و نشر کتب فراوان در این زمینه که این کتاب ها یادآور گذشته پرشکوه و عظمت ایران است از همه اقشار جامعه طرفدارانی پیدا کرده که به همین دلیل در این تحقیق به بررسی همین منابع پرداخته ایم تا بتوانیم روند باستان-گرایی را بررسی کنیم و این که این مولف ها با چه ادبیاتی و با چه شدت معنایی به بیان روایت ها و ارائه نقل قول هایی که از گذشته وجود دارد پرداخته اند. با بررسی این منابع ادبیاتی را که دارای بار معنایی بیشتری بودند و فرکانس مثبتی از کلمه بیان می کردند را کشف کردیم که عباتند از: صلح، آزادی، عدالت، شادی، احترام، مردم داری، یکتاپرستی، جوانمردی، جنگاوری، رهبری، حقوق بشر و شجاعت. مولف های این منابع با انتشار این آثار برای رسیدن به این ادعا مبنی بر اینکه باستان گرایی به نوعی محصول سرخوردگی از وضع موجود است و به دنبال کم و کاستی هایی است که در زندگی روزمره پدیدار می شود. البته لازم به ذکر است علاوه بر سرخوردگی، عواطف ناسیونالیستی و احساس یک غم شیرین نسبت به گذشته ای که شکوه ویژگی اصلی آن بوده است ( نوستالژی) برای گرایش به این پدیده دلیل کافی است و نتیجه این قرائت نوستالژیک از تاریخ ایران باستان راه را بر خوانش انتقادی تاریخ بست به طوری که امروزه جامعه بر نوعی هیجان جمعی سوار شده است و این هیجان راه را برای رسانه ها مسدود کرده است تا بتواند در مورد حواشی و اصالت تاریخ و مدعیات مربوط به کوروش کبیر اظهارنظر کند. از سویی دیگر این نگاه نوستالژیک به عصر کوروش و داریوش متضمن این ایده درونی است که ایران یک گذشته دل انگیز و افتخارآمیز داشته است که امروزه از دست رفته است و باید افسوس آن را خورد به تعبیر دیگر در این نوع نگاه به تاریخ نوعی سوگواری، افسوس و حسرت وجود دارد و مدعی این است که ما باید افسوس گذشته را بخوریم و به آن دوران باز گردیم.