این پژوهش با هدف شناسایی رابطه کارکردهای سبکهای تفکر و انگیزش تحصیلی با خلاقیت دانش آموزان دختر پایه دوم مقطع متوسطه شهر همدان انجام شده است. از بین دانش آموزان یاد شده 384 نفر از طریق فرمول کوکران و به روش تصادفی (خوشه ای) به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای سنجش سبکهای تفکر از پرسشنامه سبکهای تفکر استرنبرگ واگنر -، برای سنجش انگیزش تحصیلی از پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر و برای سنجش میزان خلقیت دانش آموزان از پرسشنامه خلاقیت عابدی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون، تحلی رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده گردید. نتایج این تحقیق نشان داد که از بین کارکردهای سبکهای تفکر، سبک تفکر قانونگذارانه بیشترین تأثیر را بر افزایش میزان خلاقیت دانشآ موزان دارد. سبک تفکر قضایی نیز تأثیر مثبتی در افزایش خلاقیت داشت اما سبک تفکر اجرایی تأثیر معنی داری بر میزان خلاقیت دانش آموزان نداشته و قادر به پیش بینی این متغیر نبود. در ارتباط با انگیزش تحصیلی نیز مشخص شد که انگیزش درونی موجب بالا رفتن خلاقیت دانش آموزان می- شود، اما انگیزش بیرونی، از میزان خلاقیت دانش آموزان به طور معنی داری می کاهد. همچنین نتایج تحلیل مسیر نیز نشان داد که سبک تفکر قانونگذارانه به طور معنی داری بر افزایش میزان انگیزش درونی و کاهش انگیزش بیرونی و سبک تفکر اجرایی بر افزایش میزان انگیزش بیرونی دانش آموزان مؤثر است و به این شک روابط چندگانه معنی داری بین سبکهای تفکر، انگیزش تحصیلی و خلاقیت وجود دارد.