کاهش باروری در ایران به زیر سطح جایگزینی، پدیدهای کمنظیر، بهویژه در جهان درحالتوسعه، است. در میان 42 کشور درحالتوسعهای که گذار باروریشان را تجربه کردهاند، ایران سریعترین گذار را در طول 11 سال داشته است. در نتیجه، باروری زیر سطح جایگزینی به پدیدهای فراگیر در پهنهی جغرافیایی ایران تبدیل شد. در واکنش به این وضعیت، چرخشی اساسی در سیاستهای جمعیتی دولت برای افزایش باروری صورت گرفت. دولت، در فرآیند سیاستگذاری برای افزایش باروری، مرتکب دو خطای راهبردی شد: پزشکیسازی پدیدهی باروری پایین، و کشاندن موضوع سیاستگذاری جمعیتی به عرصهی عمومی. پیامدهای این دو خطای راهبردی، در دو سال و اندی پس از اجرای رسمی قانون «جوانی جمعیت و تعالی خانواده»، جامعهی ایران را در یک وضعیت پارادوکسیکال از نظر جمعیتشناختی قرار داده است. افزایش شمار سقطجنین عمدی، عدم بهرهگیری از فرصت پنجرهی جمعیتشناختی، موازنهی منفی مهاجرت بینالمللی، افزایش شمار سقطهای غیرعمدی جنین به بیش از دوبرابر استاندارد جهانی، تداوم باروری زیر سطح جایگزینی، سالخوردگی گریزناپذیر جمعیت و حرکت جمعیت ایران به سمت مرحلهی سقوط جمعیتی یا تلهی جمعیتشناختی از جملهی این موارد است! در این مقاله، استدلال شده است که باروری پایین در شرایط کنونی جامعهی ایران، نه تنها ماهیت پزشکی ندارد بلکه پدیدهای اجتماعی فرهنگی و اقتصادی است که بهتدریج رنگوبوی سیاسی هم بهخود میگیرد. بهمنظور مدیریت این وضعیت و تعویق فروافتادن ایران در مرحلهی سقوط جمعیتی، پیشنهاد شده است که از پدیدهی باروری پایین در کشور پزشکیزدایی شود، و بهجای پوپولیسم جمعیتشناختی، از اندیشمندان اجتماعی در حوزهی سیاستگذاری جمعیتی استفاده شود.