در عصری که خطوط زندگی انسان به طور فزاینده ای توسط روایت های پزشکی مشخص می شود، بسیار مهم است که مکث کنیم و در مورد پیامدهای عمیق پزشکی سازی جمعیت تأمل کنیم. ما در روزگاری به سر می بریم که رفاه جمعی به طور فزاینده و پیچیده ای با پیشرفت های علم پزشکی در هم تنیده شده است. با این حال، اشتیاق برای پزشکی سازی جنبه های مختلف زندگی ما باید با تعهدی به همان اندازه پُرشور به مسئولیت اجتماعی تعدیل شود. مسئولیت اجتماعی حکم می کند که جامعه ی پزشکی، به عنوان اعضای یک جامعه ی بزرگ تر، پیامدهای گسترده تر تصمیم ها، رفتارها و حتی پیشرفت های پزشکی را بر جهانی که در آن زندگی می کنیم بشناسند. تغییرات جمعیت ایران در طول چهار دهه ی گذشته گسترده و چشم گیر بوده است. ایران در میان 42 کشور درحال توسعه ای که گذار باروری شان را به پایان برده اند، سریع ترین گذار باروری را تجربه کرده است! در واکنش به این تغییرات، دولت ضمن بازنگری در سیاست های جمعیتی گذشته، دو خطای راهبردی تاریخی را مرتکب شد. پزشکی سازی مقوله ی فرزندآوری و کشاندن موضوع جمعیت به عرصه ی عمومی سبب شد تا شاهد ظهور گروه هایی با عنوان های بی مسمایی باشیم که نه تنها به مدیریت مسئله ی باروری پایین در کشور کمکی نمی کنند، بلکه اقدامات شان به مانع هایی جدی بر سر راه سیاست های جمعیتی جدید دولت تبدیل شده است. در این مقاله، استدلال شده است که این شیوه ی مواجه با پدیده ی کم فرزندآوری عین بی مسئولیتی اجتماعی است که آثار و پیامدهای آن بر پیکره ی جمعیت ایران خودنمایی می کند. بنابراین، برای تعدیل پیامدهای نامطلوب پزشکی سازی جمعیت، لازم است ضمن پزشکی زدایی از جمعیت، جمعیت شناسان و سایر اندیشمندان اجتماعی در کانون سیاست گذاری های جمعیتی قرار بگیرند.