سیاست گذاری جمعیّت امری مسلّم در همه ی دوره ها و مراحل گذار جمعیّت شناختی است. امروزه جمعیّت ایران در یک وضعیّت متعارض گرفتار آمده است: از طرفی باروری پایین تر از سطح جایگزینی است، از سوی دیگر، تداوم این سطح از باروری به سالخوردگی جمعیّت در چند دهه ی آینده منجر خواهد شد. هدف از این مقاله پاسخ به این پرسش است: در این وضعیّت متعارض سیاست جمعیّتی مناسب برای جامعه ی ایران کدام است؟ برای این منظور، از طریق تحلیل ثانویه ی نتایج سرشماری های عمومی نفوس و مسکن ایران و برآوردها و پیش بینی های صورت گرفته توسّط افراد و سازمان های مختلف از جمله بخش جمعیّت سازمان ملل متّحد، سیمای جمعیّت ایران، روندهای گذشته و چشم انداز آینده ی آن در چارچوب مدل کلاسیک گذار جمعیّت شناختی ترسیم شد. نتایج نشان داد که روند تغییرات جمعیّت در ایران موجد فرصت ها و تهدیدهایی بالقوّه برای جامعه شده است. بر این اساس، ضمن تعیین اولویّت های سیاست گذاری جمعیّتی دولت، مسیرهای مداخله ی دولت برای سیاست گذاری جمعیّت را مشخّص کردیم. بر پایه ی این بررسی، مدیریّت دریچه ی جمعیّتی و ارتقای باروری، دست کم تا سطح جایگزینی، به ترتیب باید در اولویّت سیاست گذاری جمعیّتی دولت قرار بگیرد. بررسی مسیرهای مداخله ی دولت برای ارتقای باروری نشان داد که سیاست گذاری برای افزایش سطح باروری بدون در نظرگرفتن عوامل، شرایط و زمینه های باروری پایین محکوم به شکست خواهد بود.