مسئله شایستگی معماران در انجام هرچه بهتر هنر-حرفه معماری و حضور درخور و شایسته آنان در دنیای امروز دارای اهمیت به سزایی میباشد. با توجه به تاثیر مهم معماران در کیفیت محصول کارشان، معماری، نبود این ویژگی در آنان مسئلهای بسیار بحران زاست. همچنین از آنجایی که در رشته معماری نگرشها، ارزشها و اسلوب برخورد با مسائل تابع اصول فکری معین و مشخصی است، شکل گیری این اصول در دانشجویان این رشته بسیار اساسی میباشد. بنابراین یکی از مسائل قابل توجه در مدارس معماری، شکل دهی به اصول و مبانی فکری بوده که راهنمای کار معماران و طراحان در آینده است. این تحقیق برآن است تا با توجه به اینکه ادبیات موضوع بر اهمیت مبانی فکری یا اصول راهنمای طراحان تاکید نهاده است، نقش گرایش نظری مدارس معماری را در میزان شایستگی معماران فارغ التحصیل شده از آن مدارس در انجام حرفه معماری، مورد سنجش قرار دهد. در همین راستا با توجه به ادراک فارغ التحصیلان رشته معماری، وجود یا عدم وجود گرایش در محل تحصیل در کنار میزان شایستگی حرفهای آنان، به عنوان دو متغیر اصلی ارزیابی میشوند. روش مورد استفاده در این تحقیق، با توجه به اهداف و متغیرهای آن، روش پیمایشی بوده و جامعه آماری را دانشکده های مادر در زمینه آموزش معماری ایران شکل داده اند. نمونه آماری از این جامعه به تصادف برگزیده شد و مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به ماهیت تحقیقات پیمایشی و جهت نظرخواهی و ارزیابی ادراک نمونه، پرسشنامه محقق ساخته به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات تدوین شد. پس از گردآوری دادهها و با استفاده از آزمونهای آماری یافته های تحقیق مبتنی بر روابط میان متغیرهای مورد نظر به دست آمد. یافته های تحقیق که حاصل تجزیه و تحلیل دادهها هستند، کلیه فرضیه های تحقیق را تایید کرده و حاکی از وجود رابطه مثبت و معنادار میان متغیرهای بررسی شده بودند. به عبارت دیگر بنابر فرضیه اصلی تحقیق، وجود گرایش نظری در مدارس معماری در میزان شاستگی حرفهای فارغالتحصیلان آن مدارس موثر بوده و با افزایش یکی، دیگری نیز افزایش مییابد. همچنین دو متغیر اصلی با توجه به نتایج آزمونهای آماری، میزان همبستگی قابل توجهی را نشان دادند. نتایج تحقیق که حاصل تفسیر و بحث بر یافته های تحقیق هستند، جایگاه ویژه گرایش نظری مدارس معماری و تاثیر آن بر شکلگیری اصول راهنما و مبانی فکری را در دانشجویان نشان داده و