مقررات ملی ساختمان در ایران مبنای مراجعات مهندسین در مباحث ساخت بناها می باشند، مطالب اصلی این مباحث، مسائل فنی ساختمان است. در این مقررات بیشتر به جزئیات اجرایی پرداخته شده است و نکات به صورت کدهای عددی و قابل اندازه گیری بیان می شود و مسائلی مانند کیفیت محیطی و نوع برقراری ارتباط بین طراحان و استفاده کنندگان بیان نشده است. علاوه بر این، در این مقررات پیشرفت های تکنولوژی و نوآوری های جهان در نظر گرفته نمی شود و قوانین بر طبق فنون ساخت و مصالح ساخت سال های گذشته تدوین شده است. وجود رویکردهای مختلف که مبانی واضحی ندارند، عدم رعایت مناسب مقررات تجویزی موجود کشورها به دلیل نظارت نامناسب بر اجرای قوانین و بالاخره جریان فراگیر بین المللی کشورها را در مسیر اعمال مقررات عملکرد مبنا قرار داده است. مقررات تجویزی با توجه به معنای واژه، قوانینی الزام آور هستند که حاوی کدهای قاطع و لازم الاجرا و کدهای قابل اندازه گیری ومبتنی بر اعداد می باشند. طراحان ومجریان بدون دخالت در محتوای این قوانین ملزم به اجرای آن می باشندکه این عوامل باعث بروز برخی مشکلات مانند: عدم آزادی طراحان در طراحی، عدم توجه به علوم روانشناختی و در نظر نگرفتن پیشرفت ها و نوآوری های جهان می گردد. در مقابل، مقررات عملکرد مبنا برای تعیین چگونگی یک مسئله، کلیت آن مسئله را به صورت یک کد بیان می کند و طراح به صورت اختیاری و با توجه به عوامل متعددی مانند: نیازهای کاربران و کیفیات مورد نیاز به ایجاد محیط مطلوب می پردازند. از آنجا که بین شکلی از قانون که موجود است و اشکال مختلفی که می تواند مطرح باشد، صورت های متمایزی قابل ترسیم است، لذا در این تحقیق به بیان صورت موجود قانون پرداخته و صورت جایگزین مورد مطلوب نیز مورد بررسی قرار می گیرد. در این پژوهش به مقایسه رویکرد موجود در ایران و رویکردهای تدوین مقررات در برخی کشورهای اروپایی پرداخته شده است و رویکرد مناسب برای تدوین مقررات مطرح شده است و نقش مسائل فیزیولوژی و مسائل رفتاری در ایجاد این قوانین نیز مورد بررسی قرار گرفته می شود.