آثار به جای مانده از هر دوره ی حکومتی، آیینه ی تمام عیار فکر و فرهنگ و زبان آن دوران است. بازتاب ایدئولوژی و ذهنیت و زبان و سیر و سلوک ار کان قدرت، تاثیر مستقیم و غیرمستقیم در شکل دهی به محتوی و ساختار آن دسته از آثار مکتوب را دارد که نقش عمده در هویت بخشی به ماهیّت قومی و زبان ارتباطی و گفتمان فکری را عهده دار است. از آن جا که قدرت حاکم بر دوره ی صفوی از سه بخش پادشاهان صفوی، قزلباشان سپاهی، و عالمان دینی تشکیل شده بود و این سه گروه از سه گفتمان عرفانی، دینی و نظامی برخوردار بودند، سه نوع زبان متفاوت و متناسب با گفتمان خود برای برقراری ارتباط با مردم داشتند. اشتراک در مقاصدی چون حفظ قدرت و استمرار سلطه ی سیاسی بر مردم، اغلب موجب کنار آمدن با تضادهای فکری و فرهنگی بین عرفان و مذهب و سپاهی گری می شد و به همان سان که از سه زبان شخصیت پرست عرفان و معنویت گرای مذهب و خشونت نظامیان برای تسلّط بر جامعه استفاده می کردند، از امکانات موجود در هر سه گفتمان نیز برای نگارش آثار ادبی و تاریخی بهره می گرفتند و آثاری مخصوص و متناسب با شیوه ی حکومت داری خود خلق می کردند که این تأثیر قدرت بر زبان نثر آن دوره نمایان است. از آن جا که از نظر جامعه شناسی زبان ، زبان ابزار اعمال قدرت است و از این طریق علوم انسانی را به علوم اجتماعی و ربان-شناسی پیوند می دهد، این پژوهش به گفتمان تأثیر قدرت بر کتاب عالم آرای صفوی از منظر جامعه شناسی زبان می پردازد و مشخص می کند که کدام قدرت ها با چه بسامدی و در چه قالبی بر نثر این کتاب تأثیر گذاشته اند.