در این رساله قصه های منظوم سه شاعر کودک معاصر از منظر شکل و محتوا بررسی شده است. در این بررسی، 43 قصه منظوم از ناصر کشاورز، 24 قصه از افسانه شعبان نژاد و 15 قصه از اسدالله شعبانی در سه سطح زبانی، داستانی و شعری تحلیل شده و این نتیجه به دست آمده است که میزان توجه هر یک از این شاعران به عناصر زبانی، شعری و داستانی به نسبت شاعران دیگر متفاوت است. ناصر کشاورز که فقط شاعر است، با تسلط بیشتر بر زبانی روان و کودکانه و توجه خاص به عناصر شعری در این دو سطح موفق تر بوده است؛ اما از خلاقیت در آفرینش داستان های نو بازمانده است. قصه های منظوم افسانه شعبان نژاد که هم شاعر است و همه داستان نویس، در هر دو سطح زبانی-شعری و داستانی دارای برجستگی و موفقیت خاصی است؛ هرچند طرح های داستانی برخی از آثار او برگرفته از داستان های ترجمه شده است. اسدالله شعبانی که شاعری است که گاهی داستان هم می نویسد، به نسبت دو شاعر دیگر، در آفرینش قصه های منظوم موفق چندان موفق نبوده است؛ به نحوی که توجه او به روایت و عناصر داستان، او را از صحت و قوت زبان و روانی شعر دور کرده است.