تغییر و تحولات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی پس از انقلاب مشروطه، به تحول و دگرگونی در ادبیات و شعر منجر گردید. نقطه ی اوج این تحولات را می توان در اشعار نیما و پیروانش یافت. غزل نیز از تأثیر این تحولات برکنار نماند. پس از گسترش شعر نیمایی و سپید، رهروان طریق نیما که به توانایی و انعطاف غزل برای پذیرفتن انواع مضامین و حس و حال های مختلف ایمان داشتند، با تلفیق عناصر شعر آزاد و غزل سنتی و به ویژه استفاده از پیشنهاد نیما مبنی بر وصف و روایی کردن شعر، نوعی دیگر از غزل را رقم زدند که غزل نیمایی یا نو نامیده می شود. پس از انقلاب اسلامی که در واقع رجعت به سنت ها و ارزش های ملی و مذهبی بود، غزل به عنوان محبوب ترین قالب سنتی با اقبال فراوان روبرو شد و با توانایی و هوشمندی شاعران نوغزلسرای جوان و جویای نام و گاه افراطی، به نوآوری، هنجارگریزی و سنت شکنی-های گسترده ای دست یافت. در این رساله پس از تعریف جریان و برشمردن تفاوت های آن با سبک و مکتب، غزل معاصر به نه دوره و جریان متمایز تقسیم می شود که عبارتند از: 1- مشروطه 2- فترت 3- رمانتیک فردی 4- رمانتیک اجتماعی 5- سمبولیک اجتماعی 6- غزل مقاومت 7- دفاع مقدس 8- مدرن (نو و فرم) 9- پست مدرن. سپس ویژگی های هر جریان از شش منظر زبان، شکل/فرم، خیال، موسیقی، محتوا و عاطفه مورد پژوهش و مداقه قرار می گیرد. نتیجه این است که جریان های مذکور در شکل گیری و بالندگی خود تحت تأثیر مسائل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، ورود عناصر شعر نیمایی و آزاد، مکاتب و ادبیات غرب و جریان ها و سبک های شعری قبل از خود قرار گرفته اند. این ویژگی ها و نوآوری های منحصربه فرد غزل معاصر را نسبت به تمام ادوار غزل فارسی متمایز می سازد و جریان اصلی غزل معاصر، استوار و پوینده، جوابگوی بسیاری از نیازهای ادبی، عاطفی و اجتماعی نسل امروز می باشد.