چکیده: پژوهش حاضر با هدف طراحی و سنجش اعتبار الگوی مطلوب برنامهدرسی الکترونیکی برای پرورش مهارتهای یادگیری خودرهیاب در دانشجویان پزشکی انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهشهای کاربردی و توسعهای بود. انجام پژوهش براساس رویکرد پژوهش آمیخته طرحریزی و از راهبرد طرح پژوهش اکتشافی متوالی بهره گرفته شد. در بخش کیفی پژوهش برای پاسخ به سؤال اول تا پنجم از روش مرور سیستماتیک از نوع تلفیقی استفاده گردید. در بخش کمی پژوهش نیز که شامل(سؤال ششم و هفتم) پژوهش میشود، از روش پیمایش از خبرگان و طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی(پنج سوال اول) شامل پژوهشها و مطالعات انجام شده مرتبط در بازه زمانی 1391 تا 1401 برای پژوهشهای داخلی و 2013 تا 2023 به زبان انگلیسی برای پژوهشهای خارجی میباشد. جهت مشخص کردن پژوهشها، در پایگاهای اطلاعاتی داخلی مانند پایگاه مجلات تخصصی نور(نورمگز)، بانک اطلاعات نشریات کشور(مگیران)، مرجع دانش (سیویلیکا)، پایگاه گنج، و موتور جستجوی علمی فارسی(علم نت) و پایگاههای خارجیIJET ، وGoogle scholar ،Eric ،Scopus ،Science direct جستجوی نظاممند با استفاده از ترکیب کلمات کلیدی مرتبط با موضوع مورد مطالعه صورت گرفت و پس از بررسی نهایی متن کامل پژوهشها در نهایت تعداد 28، 36، 30 و 54 پژوهش در رابطه با سوالات پژوهش واجد شرایط تحلیل شدند. در بخش کمی جامعه آماری برای سوال پنجم، متخصصین برنامه درسی، یادگیری الکترونیکی و مهارت خودرهیابی بودند که شرط انتخاب آنان تمایل به شرکت در پژوهش و دارا بودن حداقل دو مقاله علمی، کتاب یا دو مقاله کنفرانسی در این حوزه بود که به روش در دسترس انتخاب شدند. همچنین جامعه پژوهش برای مرحله اعتباریابی به شیوه طراحی و اجرای دوره آموزشی(سوال هفتم) نیز شامل کلیه دانشجویان پزشکی دانشگاه آزاد واحد همدان بودند که با استفاده از نمونهگیری در دسترس90 نفر از آنان انتخاب و از میان آنان 30 نفر در گروه کنترل، 30 نفر دیگر در گروه آزمایش 1 و 30 نفر دیگر نیز در گروه آزمایش2 بصورت تصادفی جای گرفتند که به گروه آزمایش اول به صورت مستقل 16 جلسه عناصر برنامه درسی خودرهیابی(اهداف، محتوا، روش، فعالیتهای یادگیری و ...) ارائه شد همچنین گروه آزمایش دوم نیز در قالب درس تلفیقی مهارت خودرهیابی در درس روش تحقیق تحت آموزش 16 جلسهای موردنظر قرار گرفتند اما گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. جمعآوری دادههای کیفی از طریق بررسی اسناد و دادههای کمی با استفاده از پرسشنامه محققساخته انجام گرفت که ابزار بخش کیفی پژوهش اسناد مرتبط با پژوهش بود و جهت جمعآوری دادههای کمی نیز از پرسشنامه هشت مولفهای«خودرهیابی دانشجویان پزشکی در برنامههای درسی الکترونیکی» و پرسشنامه«تعیین اعتبار الگوی برنامه درسی الکترونیکی پرورش مهارت یادگیری خودرهیابی از متخصصین» استفاده شد. برای اطمینان از روایی و پایایی دادههای کیفی از بررسی چهار معیار ارائه شده توسط گوبا و لینکلن (2000) یعنی اعتبار، انتقالپذیری، اطمینانپذیری و تأییدپذیری استفاده شد. برای بررسی روایی و پایایی بخش کمی پژوهش نیز از روایی محتوایی و ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آن در هر مولفه مولفه بیشتر از 70/0 به دست آمده که نشان دهنده پایایی مطلوب است. در ادامه جهت تحلیل دادهها در بخش کیفی از روش کدگذاری تحلیل مضمون استفاده و در مرحله ششم و هفتم پژوهش که به شیوه کمّی انجام گرفته جهت تحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی مانند؛ CVR و آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی بن فرونی استفاده شد. یافتههای به دست آمده از سوال اول نشان داد براساس نوع نگاه معرفت شناختی که در هریک از مفاهیم 81 گانه احصائی از مضمونهای باز حاکم است میتوان آنها را در 6 مبنای معرفت شناختی رئالیسم، گزیستانسیالیسم، نسبیت گرایی، ارتباط گرایی، هستی شناسی و عملگرایی تقسیم نمود که براساس فرایند کدگذاری انتخابی، مفاهیم معرفت شناختی پرورش مهارتهای یادگیری خودرهیابی در برنامه درسی الکترونیکی براساس ماهیت معرفت به سه مقولههای اصلی؛ اثبات گرایی، تعبیری و تفسیری و انتقادی و رهایی بخش طبقهبندی گردید. در مورد سوال دوم یافتهها نشان داد که نظریههای حمایت کننده از برنامههای درسی الکترونیکی برای پرورش مهارت خودرهیابی را میتوان براساس آموزههای آنها و تمرکز و تأکیدی که روی موضوعات مختلف دارند در سه طبقه اصلی نظریات زمینه محور، اجتماعمحور و فرد محور طبقه بندی کرد. نظریات زمینهمحور به تحلیل مفاهیم بنیادی و واکاوی زمینه یادگیری میپردازند. نظریات اجتماعمحور با تمرکز بر فعالیتهای گروهی به بررسی ویژگیهای و پیامدهای گروهها در فضاهای االکترونیکی مانند شبکههای اجتماعی و ... مبادرت میورزند و نظریات فرد محور برخلاف نظریات اجتماعمحور، محوریت اصلی آنها فرد است و به بررسی انگیزهها، دل بستگیها و شخصیت فرد میپردازند. سوال سوم نیز تصریح نمود تفسیر مفاهیم پایهای عناصر برنامه درسی الکترونیکی به مفاهیم سازمان دهنده و فراگیر، مبین آن است که ویژگیهای عناصر برنامه درسی الکترونیکی برای پرورش مهارت یادگیری خودرهیاب در دانشجویان شامل 80 مفهوم پایهای، 8 مفهوم سازمان دهنده و 1 مفهوم فراگیر می-باشد که در فصل چهارم به تفصیل ارائه شده است. نتایج به دست آمده از سوال چهارم نیز براساس فرایند کدگذاری انتخابی ابزارهای الکترونیکی نشان میدهد که میتوان ابزارهای موردنظر را براساس ماهیت رسانهای به چهار مقوله اصلی؛ ابزارهای ابزارهای جستجوی منابع، ابزارهای ارتباط و مشارکت، ابزارهای مدیریت و ارائه محتوا و موکها طبقهبندی نمود. یافته به دست آمده از سوال ششم و هفتم نیز نشان داد اعتبار کلی الگوی برنامه درسی حاضر از نگاه متخصصین از اعتبار لازم 77/0برخوردار است. همچنین نتایج تحلیل کووارانس و آزمون تعقیبی بن فرونی نیز نشان داد استفاده از برنامه آموزشی تدوین شده، بر اساس طرح آموزش مستقل خودرهیابی و گروه طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق بر افزایش نمرات خودرهیابی در مرحله پس آزمون تاثیر دارد(001/0=Sig). همانگونه که مجذور اتا نشان داد طرح آموزش مستقل خودرهیابی و گروه طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق موجب 1/90 درصد تغییرات خودرهیابی شدهاند. در نهایت یافته آزمون تعقیبی نیز روشن ساخت در متغیر خودرهیابی بین گروه طرح آموزش مستقل خودرهیابی و گروه طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق تفاوت معنادار است (01/0>p) بدین صورت که طرح آموزش خودرهیابی از طریق روش تحقیق نسبت به طرح آموزش مستقل خودرهیابی بر میزان مهارت خودرهیابی دانشجویان مؤثرتر بوده است.