مطالعه حقوق اساسی و دستاوردهای آن در ایران سده اخیر مورد نقد و بررسی قرار نگرفتهاند. روشها و شیوههای متعدد و متفاوتی برای ورود به مباحث حقوق اساسی و تحلیل آن وجود دارد. نوشتههای حقوق اساسی در ایران تاکنون بیشتر به بررسی نهادهای سیاسی و کمتر به سایر جنبههای حقوق اساسی پرداختهاند؛ علاوه بر این، نوشتههای حقوق اساسی ایران تاکنون بیشتر رویکرد هنجارگرا داشته و کمتر به واقعیت پرداختهاند. حقوق اساسی با واقعیات و روابط سیاسی درهمتنیده است و برای تحدید قدرت و تنظیم آن باید با روابط و لایههای پنهان قدرت آشنا بود. در غیر این صورت حقوق اساسی تنها در نوشتهها باقی خواهد ماند و سیاست و روابط آن به سمتوسوی دیگری خواهد رفت. دکتر حسین مهرپور را اگرچه در تقسیمبندیهای معمول نمیتوان حقوقدانِ حقوق اساسی خواند اما از جهتی در میان حقوقدانان حقوق اساسی بینظیر است. تجربه سالها کار در شورای نگهبان و قوه قضاییه و نیز در هیئت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی باعث شده است تا در بالاترین سطوح هر سه قوه حضور یابد و به روابط پیچیده قدرت در ایران التفاتی پیدا کند که کمتر حقوقدانی به آن رسیده است. یکی از مهمترین کارهای او انتشار برخی از اسناد هیئت پیگیری و نظارت بر اجرای قانون اساسی است که متأسفانه حقوق اساسی ایران به آن توجهی نکرد. حقوقدانان بسیاری در چهل سال اخیر در روابط قدرت و لایههای پنهان آن حضور داشتهاند اما، اکثریت قریب به اتفاق آنها یا درکی از حقوق اساسی پیدا نکرده یا جسارت انتشار اسناد را نداشتهاند. مهرپور با انتشار این نامهنگاریها و اسناد، پرده از واقعیات بسیاری برداشته است که از چشم خواننده پنهان نمیماند. خواندن این اسناد نشان میدهد چگونه مواضع شخصی بر تفسیر قانون اساسی و چگونه موضعگیریهای سیاسی در جهتگیریهای حقوقی تأثیر میگذارد. چگونه و چرا برخی نهادها خود را پاسخگوی هیچ مرجعی نمیدانند و بین سه قوه چه چالشهایی در پس پرده وجود دارد. این مقاله قصد دارد کتاب وظیفه دشوار نظارت بر اجرای قانون اساسی دکتر مهرپور را از این منظر مورد بررسی قرار دهد و سعی کند از مطالعه این اسناد و نامهنگاریها درسهایی برای حقوق اساسی ایران به دست بیاورد. حقوق اساسی ایران باید به این نکته التفات پیدا کند که عدم فهم روابط پیچیده قدرت، باعث بیاثر شدن تحلیلهایش خواهد شد و تحلیل آثاری مانند این کتاب میتواند از برخی زوایای پنهان حقوق اساسی در ایران پرده بردارد.