مفهوم آزادی یکی از بنیادیترین مفاهیم دوران جدید است که در مشروطیت ایران در کنار مفاهیمی مانند قانون و برابری سر برآورد. در خصوص این مفهوم اختلافنظرهای زیادی به وجود آمد و نزاعهایی درگرفت. مقاله حاضر به بررسی این مفهوم در اندیشه یکی از روشنفکران عصر مشروطه یعنی میرزا ملکمخان پرداخته است و با رویکرد توصیفی و تحلیلی و تکیه بر نوشتههای ملکمخان به دنبال پاسخ به این پرسش است که ملکم چه برداشتی از مفهوم آزادی داشت؛ این پژوهش نشان میدهد میرزا ملکمخان کمتر به مبانی فکری آزادی و بیشتر به ذکر مصادیق آن پرداخته است و از میان آزادیها به آزادی و امنیتِ جان و مال و قلم و بیان بهطور مفصل پرداخته است؛ او همچنین آزادی را مطلق نمیدانست و برای آن حدودی تعیین میکرد و مرز آن را از هرجومرج جدا میکرد. از دیگر نکات مورد توجه میرزا ملکم تأکید و توجه به نقش مردم و آزادیخواهی آنان در پیدایش مفهوم آزادی است