قانون اساسی به عنوان مفهومی کلیدی در دانش حقوق و حقوق اساسی دارای پیچیدگیها و ظریف فراوانی است. از این روی در خصوص آن نظریههای متعددی شکل گرفته است. این سند بنیادین نوشته میشود تا مبنای اعمال حکومت و پاسدار حقوق مردم باشد، اما گاه اتفاق میافتد که اصل یا اصولی از آن به بوته فراموشی سپرده میشوند و با آنکه در متن قانون اساسی وجود دارند ممکن است دهها سال به صورت اجرا نشده باقی بمانند. به این اصول در نظریههای حقوق اساسی اصول اجرا نشده قانون اساسی یا اصول معطل یا اصول متروک قانون اساسی میگویند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال واکاوی این مفهوم در نظریه حقوق اساسی است. در این مقاله ضمن تعریف این مفهوم و علل پیدایش آن به مشخص کردن مرزهای این مفهوم با مفاهیمی دیگر مانند اصول منسوخ، اصول معوق، اصول لاغر پرداخته شده است. همچنین به یکی از مهمترین مسائل مربوط به اصول متروک یعنی اصلاح غیررسمی قانون اساسی پرداخته شده است.