جایگاه اخلاق فردی و حرفه ای در حکمرانی از دیر باز مورد توجه فلاسفه اسلامی بوده است. در این میان اندیشه های سیاسی ابن سینا و جایگاه اخلاق در آن به جهت داشتن اشتغالات سیاسی و انطباق فلسفه یونان با وحی و جهان اسلام از اهمیت بالایی برخوردار است. به اعتقاد ابن سینا سیاست و حکمرانی در کنار اخلاق و اقتصاد به عنوان شعب حکمت عملی ذیل دین و تحت هدایت آن قراردارد. حکمرانی و قانون گذاری به پیامبر و وحی اختصاص داشته و نسبت میان دین و سیاست عموم و خصوص مطلق است. از طرفی با درک نسبت بین دین و اخلاق، ابن سینا معتقد به وابستگی معرفتی اخلاق به دین است و معتقد است اخلاق هم مقدمه کسب قدرت سیاسی است و هم درون مایه آن. در این نوشتار به دو موضوع کلیدی اندیشه های سیاسی شیخ الرئیس یعنی جایگاه اخلاق در ویژگی های حاکم و نقش اخلاق در نحوه حکمرانی می پردازیم.