طبق آمار سازمان جهانی گردشگری ایران رتبه دهم جاذبههای تاریخی و باستانی و رتبه پنجم جاذبههای طبیعی را در جهان داراست؛ با وجود این ایران تاکنون توفیق چندانی در صنعت گردشگری نداشته است. بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در صنعت گردشگری مستلزم سیاستگذاری اصولی و برنامهریزی دقیق و همهجانبه در این حوزه است. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف آسیبشناسی فرآیند سیاستگذاری در حوزه صنعت گردشگری ایران انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، در شمار پژوهشهای کاربردی و از نظر ماهیت دادههای پژوهشی، طرح آمیخته به شمار میرود. جامعه هدف پژوهش حاضر را سیاستگذاران، متخصصان و مدیران حوزه گردشگری تشکیل میدهند. شیوۀ انتخاب نمونه برای بخش کیفی پژوهش، غیر احتمالی و با استفاده از شیوههای نمونهبرداری هدفمند و مبتنی بر روش نمونهگیری ملاکی به حجم 19 نفر است. یافتههای بخش کیفی در چهار سطح اصلی فرایند سیاستگذاری شامل سطح کلان سیاستگذاری، سطح برنامهریزی و هدفگذاری، سطح اجرای سیاستها و سطح ارزیابی سیاستها و 02 مضمون فرعی دستهبندی شدند. در بخش کمی پرسشنامهای با طیف 5 درجهای لیکرت تهیه و بین 02 نفر از متخصصان و مدیران گردشگری )که به شیوه تصادفی انتخاب شدند( توزیع شد. سپس دادههای حاصل از پرسشنامهها با استفاده از نرمافزار آماری Spss و با آزمون Friedman تجزیهوتحلیل و رتبهبندی شد. نتایج پژوهش نشان میدهد عمده نارسایی موجود در فرآیند سیاستگذاری صنعت گردشگری به سطح کلان سیاستگذاری و سطح برنامهریزی و هدفگذاری بازمیگردد. با توجه به رتبهبندی انجامشده 0 چالش اساسی در فرآیند سیاستگذاری بخش گردشگری به ترتیب اهمیت عبارتاند از: 1. نهادهای متعدد تصمیم گیر و فقدان مرجعیت سیاستگذاری در بخش گردشگری؛ 0. بیتوجهی به صنعت گردشگری در اسناد و قوانین بالادستی کشور؛ 0. ضعف و نارسایی نظام اداری و بوروکراسی در اجرای سیاستهای تدوینشده.