چکیده مفهوم هویت زنانه و مباحث مرتبط با آن از جنبههای گوناگون فلسفی، فرهنگی، روانشناختی، سیاسی، ملّی و اجتماعی قابل بررسی و تحلیل است. رشد روزافزون داستاننویسی زنان در چند دهۀ اخیر، محملی برای به تصویر کشیدن زیست و تجربههای زنانه از نگاه نویسندگان زن بوده است. موضوع محوری در غالب این آثار، نقش و جایگاه زنان در خانواده و اجتماع، و روابط خانوادگی در دنیای امروز است. تحولات اجتماعی در سراسر جهان و بهتبع آن ایران، همراه با شتاب جهانیشدن و نوگرایی، موجب برخی تغییرات از جمله بازنگری در هویت زنانه شده است. نمود بازاندیشی زنان در هویت فردی و اجتماعی را در جامعه، و بهتبع آن در رمانهای نویسندگان زن میتوان دید. فریبا وفی و آناگاوالدا از داستاننویسان موفقی هستند که هر دو به مسائل مرتبط با زنان و خانواده توجهی ویژه دارند و در آثارشان به دغدغههای زنان در زندگی شهرنشینی امروز پرداختهاند. رسالهی حاضر با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی به بررسی تطبیقی مؤلفههای هویت زنانه در رمانهای رازی در کوچهها و بعد از پایان از وفی، و رمان-های گریز دلپذیر و من او را دوست داشتم از گاوالدا میپردازد. ضمن این پژوهش، مواردی چون روابط خانوادگی و دوستانه، خوابها و رؤیاها، احساسات و عواطف، نیازها و آرزوها، خشونت علیه زنان، واکنش زنان به موقعیتها و کلیشههای جنسیتی با نظر به روانشناسی اجتماعی و نظریههای شخصیت، مورد تحلیل و ریشهیابی قرار میگیرد. هر دو نویسنده به طلاق و پیامدهای آن در خانواده، طلاق عاطفی، خیانت زوجین، نیازها و خواستههای روحی و عاطفی زنان و بازنگری در وظایف، حقوق و جایگاه زن در خانواده و جامعه توچه دارند. شکاف نسلی، رویکرد انتقادی به کلیشههای جنسیتی، انواع خشونت علیه زنان ، مشکلات دختران نوجوان و تبعیض جنسیتی در آثار وفی بیشتر دیده میشود. همچنین وفی در دو رمان خود ضمن روایت زندگی زنانی از سه نسل، به هویت زنانه و مباحث مرتبط با آن، مانند بحران هویت، سرگردانی بین هویت مدرن و سنتی در گذار جامعه از سنت به سمت تجدد میپردازد و بر لزوم بازاندیشی در هویت زنان و نقش و موقعیت آنان در خانواده و اجتماع، به صورتی آگاهانه و با پرهیز از افراط و تفریط تأکید دارد.