این تحقیق با هدف مقایسه ی علل و پیامدهای تاخیر در ازدواج دختران 25 سال و بالاتر شهر همدان و روستای دستجرد لالجین انجام شده است. روش: این پژوهش با بهره گیری از رویکرد کیفی و پدیدار شناسانه ی تجربه ی زیسته دختران مجرد با تکنیک مصاحبه ی عمیق فردی صورت گرفت که پس از مصاحبه با 21 نفر در شهر همدان و 8 نفر در روستای دستجرد لالجین به اشباع نظری رسیدیم. یافته ها: بر اساس دیدگاه مشارکت کنندگان، علل و پیامدهای تاخیر در ازدواج در شهر در مرحله ی اول کد گذاری 71 مفهوم بدست آمد که در مرحله ی بعدی به 23 مقوله ی محوری تقلیل داده شد. در روستا نیز در مرحله ی اول کد گذاری 24 مفهوم بدست آمد که در مرحله ی بعدی به 15 مقوله ی محوری تقلیل داده شد. علی رغم تفاوت هایی که در دیدگاه های دختران این دو محیط دیده می شود، در اظهارات آنان موارد مشترکی نیز یافت می شود. مضیقه ی ازدواج و گرایش مردان به گزینش همسر جوان که شرایط زمینه ای تاخیر در ازدواج دختران محسوب می شوند، دو مقوله ی مشترک از اظهارات این دختران است. در ارتباط با پیامدهای تاخیر در ازدواج، در مقایسه شدن مکرر با همسالان و بد دهنی و فحاشی از سوی خانواده، افزایش انتظارات خانواده در زمینه ی خدمات رسانی، نگاه های معنادار، طعنه و کنایه، طرد و پچ پچ از سوی اطرافیان،مسائل و مشکلاتی از قبیل وارد شدن فشار مضاعف از سوی خانواده، کاهش روابط اجتماعی، فرصت سوزی و سپری شدن دوران جوانی، تغییر معیارهای ازدواج و انصراف از مواضع قبلی خود، دغدغه و نگرانی رسیدن به تجرد قطعی و اجبار به ازدواج با افراد نامناسب، احساس افسردگی، نذر و نیاز و سپردن به دیگران برای یافتن همسر جهت رهایی از وضعیت موجود و عدم پذیرش اجتماعی از سوی جامعه، تجربه ی مشترکی دارند. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت و ضرورت ازدواج در میان افراد و جامعه، این دختران داغ ننگ حاصل از تجرد را با خود حمل می کنند و برچسب ترشیدگی و پیر دختر بودن به آنان زده می شود. این دختران دچار توقف مرحله ای در زندگی شده اند و دوره ی تجرد آنان طولانی شده است که این خود به مثابه ی فرصت سوزی برای مراحل بعدی زندگی است.