این مطالعه دو هدف را دنبال میکند: اول، چارچوب نظری مربوط به رابطه بین مالیه اسلامی و رشد را ارائه داده و دوم، تلاش کرده به طور تجربی اثر وامهای بانکداری اسلامی بر رشد اقتصادی 20 کشور اسلامی منتخب برای دوره 2017-2010 را ارزیابی کند. این مطالعه شواهدی را ارائه داده است که نشان می دهد توسعه بانکداری اسلامی، رشد اقتصادی را در کشورهای اسلامی منتخب در دوره مورد بررسی تحریک کرده است. در این مطالعه، از یک مدل رشد نئوکلاسیک استاندارد با مجموعه ای از متغیرهای کل فعالیت بانکداری و فعالیت بانکداری اسلامی و همچنین، مجموعه ای از متغیرهای کنترل شامل نرخ تورم، مخارج مصرفی دولت و باز بودن تجاری استفاده شده است. با استفاده از شاخصهای نظارتی گردآوری شده توسط کافمن و همکاران (2010) تاثیر محیط نهادی نیز بررسی شده است. این متغیرها معمولاً در ادبیات رشد اقتصادی کاربرد دارند.در این پژوهش، با استفاده از مدل خودرگرسیون برداری برای داده های تابلویی، نتایج نشان میدهد که رابطۀ بین بانکداری اسلامی و رشد اقتصادی مثبت و معنی دار است. همچنین، اثر نرخ تورم، باز بودن اقتصاد و کیفیت نهادی بر رشد اقتصادی مثبت می باشد، اما اثر مخارج دولتی و فعالیت بانکداری بر رشد اقتصادی منفی است.