خانواده اولین نهاد تربیت و رشد انسان است که تحت عوامل مختلفی، سلامتی آن دچار تنش و آسیب می-گردد. چنان که اگر یکی از والدین، نسبت به ارزش های دینی و اجتماعی پایبند نبوده و با ارتکاب جرم، قانون شکنی کند، هدف از تشکیل خانواده که تربیت نسلی اندیشمند و دانشمند است، محقق نخواهد شد. ارتکاب جرم از سوی والدین بخصوص مادران که مرکز ثقل خانواده هستند تبعات جبران ناپذیری بر پیکره خانواده وارد می-سازد. چرا که جرائم خاص زنان، به دلیل جامعه پذیری آنان، برچسب زنی، بزه دیدگی ثانویه و طرد شدن از سوی خانواده را در پی داشته و منجر به تکرار جرم و بازگشت زنان به زندان می گردد. حال آن که اهم وظیفه زن، تربیت نسل و مایه ی سکون و آرامش خانواده بودن است که نه تنها در مفارقت از خانواده به دلیل محبوس بودن حاصل نمی گردد بلکه ورود چنین صدمات روحی و معنوی به بنیان و اعضای خانواده در اغلب موارد قابل جبران نخواهد بود. این مقاله تحلیلی- توصیفی و به روش کتابخانه ای بوده که با استناد به منابع معتبر و مستدل، به بررسی جرائم مختص زنان و تأثیر آن در تزلزل بنیان خانواده می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد زنان بواسطه ی نقش مادری و همسری که دارند تأثیر به سزایی در حفظ استحکام خانواده دارند. از آنجایی که مرکزیت کانون خانواده حول محور زن می چرخد؛ واضح است که هر چقدر زنان به دور از تنش و تکانش بوده و در جامعه بهنجار باشند؛ استحکام خانواده بیشتر بوده و مسیر رشد و تعالی اعضای خانواده را هموارتر می کنند.
