کانت حکم زیباشناختی را بیعلقه[1] و آن را رضایتی میداند که از تصور[2] وجود عین[3] حاصل میشود. وی در پانوشتی معروف (پانوشتِ §3) اعلام میکند که زیبایی نه مبتنی بر علقه است و نه علقهای را بنیاد میگذارد. رویۀ کانت در تعریف امر زیبا، سلبی بوده و صرفاً تفاوت آن را با امر مطبوع و خیر بیان میکند. کانت در نقد عقل محض، وجود را محمول واقعی نمیداند؛ لذا ضروری است برای یافتن معنای واضح رابطۀ علقه با وجودِ عین به آثار دیگر (آثار اخلاقی[i]) او مراجعه شود. با مراجعه به آثار اخلاقی متوجه میشویم که علقه تمایل براساس قاعدهای عقلانی یا ذهنی به چیزی است. در این نوشتار، تلاش شده است با عنایت به کلیت اندیشۀ زیباشناختیِ کانت، مفهوم روشنی از علقه فراهم شود تا با تکیه بر آن به مسئلۀ ارتباط علقه با وجود پرداخته شود و به این پرسش پاسخ داده شود که علقهمندی چگونه با تصور وجود مرتبط میشود.